گنجور

 
حکیم نزاری

قندست ندانم دهن تنگ فلانی

یا خود شکرست آن شکرستان، نه دهانی

چندین شکر اندر دهنی نادره گنجد

وین نادره بین کز دهنش نیست نشانی

بر سینه هر دل که زند جان نبرد زان

نوکِ مژه‌ی تیزتر از نوک سنانی

بر سرو مه آورده که این کیست جمالی

بر موی کمر بسته که این چیست میانی

در ملک به هر شهر در افکنده خروشی

در شهر به هر کوچه در افکنده فغانی

گر پرده بر اندازد و طلعت بنماید

فریاد برآرند به یک بار جهانی

گفتم بنمایم نظری سر بنهادم

در پهلویِ هر سود نهاده‌ست زیانی

تاوان نتوان خواستن از خونِ نزاری

آنجا که نیرزد سرِ صد خواجه به نانی

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
عنصری

گویم ز دل خویش دهانت کنم ای دوست

گوید نتوان کرد ز یک نقطه دهانی

گویم ز تن خویش میانت کنم ای ماه

گوید نتوان ساخت ز یک موی میانی

فرخی سیستانی

ای دوست به صدگونه بگردی به زمانی

گه خوش سخنی گیری و گه تلخ زبانی

چون ناز کنی ناز ترا نیست قیاسی

چون خشم کنی خشم ترا نیست کرانی

مانند میان تو و همچون دهن تو

[...]

قطران تبریزی

روزی که تو آن زلف پر از مشک فشانی

ما را ندهد هیچ کس از مشگ نشانی

زلف تو شکنج است و تو بازش چه شکنجی

جعد تو فشانده است تو بازش چه فشانی

گاه این زبر سیم کند غالیه سائی

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
مسعود سعد سلمان

در کف دو زبانیست مرا بسته دهانی

گوید چو فصیحان صفت بیت زمانی

آن کودک عمری که بود کوژ چو پیری

و آواز برآورده چو آواز جوانی

ترکیب بدیعش ز جماد و حیوانست

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
امیر معزی

ای ترک زبهر تو دلی دارم و جانی

ور هر دو بخواهی به‌ تو بخشم به زمانی

با چون تو بتی زشت بود گر چو منی را

تیمار دلی باشد و اندیشهٔ جانی

از کوچکی ای بت که دهان داری گفتم

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از امیر معزی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه