مرا چه واقعه افتاد گر نمیدانی
برو بخوان زِ مقاماتِ پیر صنعانی
شدم اسیر به پیرانه سر به دستِ بتی
که پیشِ او بنهد آفتاب پیشانی
روایح نفسش معجزِ مسیحایی
شمامه ی عرقش بویِ پیر کنعانی
ز رایحاتِ عرقچین او نسیمِ صبا
حیات داد به اشخاصِ اِنسی و جانی
به قصدِ جانِ من ای یار بیش سعی مکن
مرا مگر نظری خاطری بود جانی
اگر به مظلمه ی زلفت اقتدا کردم
جز این دگر چه گرفتم ز کفر پریشانی
گرت مکابره در امتحانِ عشق کشند
مگر ز دفترِ ما یک ورق فرو خوانی
به هرزه دعویِ تقوا چه میکنی که اگر
به یک کرشمه اشارت کند فرومانی
سر از مجاهدء روزگارِ عشق مپیچ
که عشق دست ندادهست در تن آسانی
به خیره دل زِ کسی بردن و بیازردن
به جورِ دستِ ملامت زهی مسلمانی
به روزِ حشر گرت بر ملامت عشاق
رود مواخذه ای آه از این پشیمانی
همان نزاریِ مستم کز ابتدا بودم
درست با تو بگفتم اگر نمیدانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از تجربههای عاشقانهاش و رنج و شوق ناشی از عشق سخن میگوید. او به پیری در عشق اشاره میکند که جاذبهی او او را اسیر کرده است. بوی عرق و نفس او به معجزهی مسیح و روحافزایی شبیه است و شاعر از تأثیر این عشق بر زندگی خود و دیگران سخن میگوید.
او از یاری میخواهد که بیزحمت نظرش را بر او اندازد و بر روی زلف محبوبش تأمل میکند. شاعر به رابطهی عشق و کفر اشاره میکند و میگوید که هیچ چیز جز عشق نمیتواند او را آرام کند. همچنین هشدار میدهد که در تلاش برای رسیدن به عشق، آسانطلبی و بیتوجهی به مجاهدتها نامناسب است.
او به ملامت کردن دیگران اشاره میکند و بر همین اساس، خود را به عنوان عاشقی مست معرفی میکند که از ابتدا در این حالت بوده و حالا با یار خود صادقانه برخورد کرده است.
هوش مصنوعی: اگر نمیدانی چه بلایی بر سر من آمده، بهتر است بروی و بخوانی از زندگی و داستانهای سرایندهای مانند پیر صنعانی.
هوش مصنوعی: در میانسالی به اسارت بتی درآمدم که به خاطر او، آفتاب خجالت میکشد و بخورد پیشانیاش.
هوش مصنوعی: عطر نفس او مثل معجزهای شگفتانگیز است و بوی عرق او یادآور بوی دلانگیز و تاثیرگذار عطر پیرمردی از سرزمین کنعان است.
هوش مصنوعی: بوی عرقچین او مانند نسیم صبحگاهی، به انسانها و موجودات زنده زندگی و نشاط بخشید.
هوش مصنوعی: ای دوست، برای به دست آوردن محبت من تلاش زیادی نکن؛ مگر اینکه نگاهی به من بیندازی که جانم را زندگی ببخشد.
هوش مصنوعی: اگر به زیبایی و جذابیت زلف تو توجه کنم، به جز پریشانی و بیتابی، چیز دیگری به دست نیاوردهام.
هوش مصنوعی: اگر در آزمون عشق با تو جدل کنند، مگر اینکه از نوشتههای ما یک ورق بخوانی.
هوش مصنوعی: چرا از بیاساس بودن ادعای تقوا سخن میگویی، در حالی که اگر فقط یک اشاره کوچک شود، تو به راحتی تسلیم خواهی شد؟
هوش مصنوعی: به خودت نپیچ و از تلاش و جهاد در راه عشق دست نکش، زیرا در عشق نمیتوان به راحتی و تن آسایی زندگی کرد.
هوش مصنوعی: به خاطر رفتار ناپسند و آزار دادن دیگران، نمیتوان ادعای انسانیت و دیانت کرد.
هوش مصنوعی: در روز قیامت اگر به خاطر عشق سرزنش شوی، وای بر این پشیمانی!
هوش مصنوعی: من همانی هستم که از اول مست و شیدا بودم، و درست همانطور که گفتم با تو اینجا هستم، اگر نمیدانی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرا ز منصب تحقیق انبیاست نصیب
چه آب جویم از جوی خشک یونانی؟
برای پرورش جسم جان چه رنجه کنم؟
که: حیف باشد روح القدس به سگبانی
به حسن صوت چو بلبل مقید نظمم
[...]
مرا ز منصب تحقیق انبیاست نصیب
چه آب جویم از جوی خشک یونانی
برای پرورش جسم و جان چه رنجه کنم
که حیف باشد روح القدس بسگبانی
بحسن صوت چو بلبل مقید نظمم
[...]
مخوان فسانهٔ افراسیابِ تورانی
مگوی قصهٔ اسفندیارِ ایرانی
سخن ز خسرو و سلطانِ هفت کشور گوی
که خَتْم گشت بدو خسروی و سلطانی
معزِّ دینِ خدای و خدایگانِ جهان
[...]
در آمد از غم تو ، ای بخوبی ارزانی
بکار من چو سر زلف تو پریشانی
کنم بطبع فدای تو دیده و دل و جان
که تو عزیزتر از دیده و دل و جانی
بنفشه زلفی و گل خدی و چه می گویم؟
[...]
به هرزه بر سر دنیا مشو به نادانی
که چون توئی بچنین کار نیست ارزانی
چو عمر ضایع کردی بر آن پشیمان باش
اگرچه سود ندارد کنون پشیمانی
غم جهانی بر جان خویشتن چه نهی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.