دلا گر قدرِ این دولت بدانی
دو دولت را دگر دولت نخوانی
ندانستی که قدرِ دوستی چیست
دریغا فوت کردی زندگانی
نمازی نیست رویی در دو قبله
نبودی یک جهت با یار جانی
مُعوَّل نیست بر پروردنِ نفس
که از گرگان نمیآید شبانی
ز دردِ این پشیمانی گرفتم
نزاری ناله بر گردون رسانی
چه سود اکنون که از پیمان بگشتی
پریشان کردی ایامِ جوانی
مرا پیرانهسر کردی گرفتار
بدین بیچارگی و ناتوانی
به هر جانب که رفتی هر زمانم
بلایی دیگر آری ارمغانی
بیا باری کنون دریاب خود را
سبک بر هم زن اسباب گرانی
موحد وار از کثرت برون آی
که در گردابِ دورِ امتحانی
اگر دریافتی امروز خود را
وگرنه همچنین مشرک بمانی
نزاری گر ندانی قدر امروز
بسی یاد آوری کرد از جوانی
به سربر ، دستِ حسرت باز میگوی
دریغا روزگار مهربانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره افسوس و تاسف به خاطر از دست دادن ارزش دوستی و جوانی است. شاعر به کسانی که قدر زندگی و روابط خود را نمیدانند، هشدار میدهد که این غفلتها به ناکامی و پشیمانی منجر میشود. او به این نکته اشاره میکند که هیچگاه نمیتوان به گذشته بازگشت و باید از زندگی امروز بهره برد. همچنین تأکید میکند که باید از کثرت و تفرقه دوری کرد و در جستجوی یکدلی و یگانگی بود. در نهایت، شاعر با حسرت به روزگاران گذشته و دوستیهای گمشده مینگرد.
هوش مصنوعی: ای دل، اگر ارزش این نعمت را درک کنی، دیگر هیچ نعمت دیگری را نعمت نخواهی دانست.
هوش مصنوعی: تو متوجه ارزش دوستی نشدی و افسوس که این را از دست دادی و به نوعی زندگیات را فدای آن کردی.
هوش مصنوعی: نمازی نیست که با دو روی مختلف انجام شود و در دو جهت مختلف بایستند. باید در یک سمت با جان یار هماهنگ بود.
هوش مصنوعی: به خود تکیه نکن و به پرورش نفس امیدوار نباش، زیرا نیکوکاران و حمایتگران از دروغ و بیوفایی نمیآیند.
هوش مصنوعی: از شدت این پشیمانی، نالهای به آسمان میفرستم.
هوش مصنوعی: چه فایدهای دارد که اکنون از عهد و پیمان خود برگشتهای و روزهای جوانیام را آشفته و آشفتگی به وجود آوردهای؟
هوش مصنوعی: تو با سالخوردگیام، مرا به این بیچارگی و ناتوانی گرفتار کردی.
هوش مصنوعی: هر جا که بروی، هر لحظه یک مصیبت جدید برایم به ارمغان میآوری.
هوش مصنوعی: همین حالا فرصت را غنیمت شمار و از خودت مراقبت کن. با انرژی و نشاط، بار سنگین را کنار بگذار و از وزن اضافی زندگی کم کن.
هوش مصنوعی: با توکل بر خدا و ایمان به یکتایی او از همه تنوعها و تفاوتها بیرون بیا، چرا که در این چالش و آزمایش، دچار سردرگمی خواهی شد.
هوش مصنوعی: اگر امروز به درک صحیحی از خودت برسی، خوب است؛ وگرنه همچنان در جهالت باقی خواهی ماند.
هوش مصنوعی: اگر نمیدانی امروز چقدر ارزشمند است، به یاد داشته باش که یادآوریهای زیادی از دوران جوانی وجود دارد.
هوش مصنوعی: در زمانهای سخت، به یاد روزهایی میافتم که زندگی به من لطف داشت و آرامش میآورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دریغا میر بونصرا دریغا
که بس شادی ندیدی از جوانی
ولیکن راد مردان جهاندار
چو گل باشند کوته زندگانی
به جام اندر تو پنداری روان است
و لیکن گر روان دانی روانی
به ماهی ماند ، آبستن به مریخ
بزاید ، چون فراز لب رسانی
شکفته شد گل از باد خزانی
تو در باد خزانی بی زیانی
همه شمشاد و نرگس گشتی ای دل
چه چیزی مردمی یا بوستانی
ز بوی موی پیچان سنبلی تو
[...]
دریغا میر بونصرا دریغا
که بس شادی ندیدی از جوانی
و لیکن راد مردان جهاندار
چو گل باشند کوته زندگانی
مرا تا باشد این درد نهانی
تو را جویم که درمانم تو دانی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.