خوش است دردِ جداییّ و داغِ مهجوری
اگر وصال میسّر شود پس از دوری
سوادِ ملکِ وجودم خراب کرد فراق
خرابکرده عشق و امیدِ معموری
بدان امید که روزی به گوشِ دوست رسد
به نظم آورم این عِقدهای منشوری
ز دیده دانه دُر نظم میکنم همه شب
به روشناییِ دل در شبانِ دیجوری
معاف دار نگار اگر ضرورتِ حال
شکایتی دو سه اِنها کنم به دستوری
سلامکی نفرستی پیامکی ندهی
نه شرطِ عهدِ قدیم است اگر چه معذوری
سرت به همچو منی ار فرو نمیآید
غریب نیست که در حسن خویش مغروری
شبی ز جام وصال تو گر شدم سرمست
قیامتا که بدیدم ز روزِ مخموری
پس از مجاهده انتظار خوش باشد
اگر خلاص به صحّت بود ز رنجوری
نزاریا ز عذابِ فراق بیش منال
که در مقابل نیش است نوشِ زنبوری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از درد جدایی و حسرت فراق صحبت میکند و بیان میکند که اگرچه جدایی سخت است، اما انتظار وصل شیرین است. او از تاثیر منفی فراق بر وجودش و امیدش به وصال میگوید و دربارهی تلاشش برای بیان احساساتش به دوستش صحبت میکند. شاعر همچنین به زحمات شبانهاش برای نگهداری از عشق و خاطرات اشاره میکند و از معافیت محبوبش در مواجهه با شکایتها میگوید. او یادآور میشود که هیچ کس جز او نمیتواند زیباییهای محبوبش را درک کند و در نهایت، با یادآوری خوشیهای وصال، بر اهمیت تحمل رنج انتظار تاکید میکند.
هوش مصنوعی: درد جدایی و غم دوری، زمانی خوشایند است که بتوان به وصال و نزدیکی دست یافت.
هوش مصنوعی: عشق و فراق، زندگی و امید من را ویران کرده و باعث شده تا وجودم درهم شکسته و بیفروغ باشد.
هوش مصنوعی: امید دارم روزی صدای این اشعار به گوش دوست برسد و به همین خاطر، میخواهم این عبارات را به شکل زیبایی تنظیم کنم.
هوش مصنوعی: من هر شب با چشم خود، دُرهای نظم را میچینم و این کار را در روشنی دل در شبی تاریک انجام میدهم.
هوش مصنوعی: ای معشوق، اگر شرایط ایجاب کند و ناچار شوم که درخواستی داشته باشم، لطفاً مرا ببخش و سخت نگیرید.
هوش مصنوعی: اگر به خاطر مشکلی نمیتوانی سلامی بکنی یا پیامی بفرستی، این رفتار به هیچ وجه نشانهی پایبندی به عهد و دوستی قدیمیمان نیست.
هوش مصنوعی: اگر سرت به همچون منی خم نمیشود، جای تعجب نیست که در زیبایی خود مغرور هستی.
هوش مصنوعی: شبی که از خوشحالی در کنار تو سرمست شدم، وقتی که دیدم روزی را که در مستی گذرانده بودم.
هوش مصنوعی: پس از تلاش و کوشش، خوشحالی انتظاری خوب است، به شرطی که رهایی از مشکلات به سلامتی و بیدردی منتهی شود.
هوش مصنوعی: غصه ی دوری و جدایی را کمتر کن، زیرا که درد و رنج آن مانند نیش زنبور است که در مقابل شیرینی عسل قرار میگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سماک قدرا، افلاک قدر تا، توئی آنک
به تیغ قادر بیچون قضای مقدوری
دماغ چرخ که پر بادکبر سلطنت است
به پیش امر تو تن در دهد به مأموری
سواد طره توقیع تو بر آتش رشک
[...]
بیا بیا که پشیمان شوی از این دوری
بیا به دعوت شیرین ما چه میشوری
حیات موج زنان گشته اندر این مجلس
خدای ناصر و هر سو شراب منصوری
به دست طره خوبان به جای دسته گل
[...]
تو در کمند نیفتادهای و معذوری
از آن به قوت بازوی خویش مغروری
گر آن که خرمن من سوخت با تو پردازد
میسرت نشود عاشقی و مستوری
بهشت روی من آن لعبت پری رخسار
[...]
بر آن سرم که دگرباره در دهم صوری
صلا بگویم و عشّاق را دهم سوری
ولیک من به سرِ خود نمیتوانم بود
که هست قاعده بر آمری و مأموری
مطیع امرمان و تعلیم را شده تسلیم
[...]
بدین صفت که تویی در زمانه، معذوری
اگر به صورت زیبای خویش مغروری
دلم چو آینه صورت پرست شد، چه کنم؟
به هر طرف که نظر می کنم تو منظوری
به بلبلان برسانید تا نفس نزنید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.