یا رب آن ماه است یا خورشید یا بُت یا پری
راستی را خوش جگر سوزی و چابک منظری
سرو خوانم قامتت را یا صنوبر یا خدنگ
زهره گویم جبهه ات را یا سهیل ار مشتری
مادرت گر آدمی بوده ست بی هیچ اشتباه
پس پری را بر تو افتاده ست مهرِ مادری
کس بدین صورت نمی دانم که در آفاق هست
احسن الله تا چه نقش است این زهی صنعت گری
گر به چین بگذشتیی صورتپرستان مجتمع
توبه کردندی به اخلاص از بتان آزری
با چنین شکل و شمایل بس چنین بی چاره را
کرده باشی هم به جان نومید و هم از دل بری
من به حیرت مانده از چشمانِ شوخت وز دماغ
خود تو سر بر می نیاری و به من در ننگری
از که خواهم داد و فریاد از که دارم گر قضا
با تو افتاده ست و تو هم خصمی و هم داوری
بارها گفتم نزاری را نظر کاری مکن
هیچ درمان نیست گو جان می کن و خون می گری
دل ببرد و دین بخواهد بردن این ترک الغیاث
دست گیرا تا چه خواهی کرد هان ای تنگری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف زیبایی و جذابیت معشوقهاش میپردازد. او معشوق را به ماه و خورشید تشبیه میکند و از قامت و چهرهاش به زیبایی یاد میکند. شاعر همچنین به مادر معشوق اشاره میکند و بیان میکند که اگر او انسان بوده، پس زیبایی این معشوق به خاطر مهر مادریاش است. او دیگران را با معشوقش مقایسه میکند و از بینظیری او در جهان میگوید. شاعر در وصف عشق و شوق خود به این معنا میرسد که زیبایی معشوقش به قدری خیرهکننده است که دل هر بینندهای را میرباید و او را به حیرت میاندازد. در آخر، شاعر از ناتوانی خود در برابر این عشق و زیبایی سخن میگوید و از معشوق میخواهد که خود را از این نگاه دور نسازد.
هوش مصنوعی: ای پروردگار، آیا او آن ماه است یا خورشید، یا مجسمهای زیبا و یا پریای جادویی؟ حقیقت این است که او به واقع دل را میسوزاند و چشمانش تیز و زیباست.
هوش مصنوعی: قامت تو مثل سرو یا صنوبر است و چهرهات به زیبایی ستارهها میماند؛ مثل سهیل که در آسمان درخشان است.
هوش مصنوعی: اگر مادرت انسانی بینقص بوده است، پس مهر و محبت مادری به تو رسیده و باعث زیباییات شده است.
هوش مصنوعی: من کسی را نمیشناسم که به این زیبایی وجود داشته باشد. نکته اینجاست که چه هنری در این آفرینش نهفته است و خداوند تا چه حد در آن نقش دارد.
هوش مصنوعی: اگر به چین میرفتی، آنجا افرادی که به زیباییها و ظواهر علاقهمندند، به صورت خالص و با نیت پاک از پرستش بتها و معبودهای دروغین توبه میکردند.
هوش مصنوعی: با این ظاهر و ویژگیها، بیچارهای مثل من را هم بدحال کردهای؛ هم امیدم را از بین بردهای و هم از دل و روح من رفتهای.
هوش مصنوعی: من از نگاه بازیگوش تو حیران ماندهام و تو با نگاهی برافروخته به من نمینگری.
هوش مصنوعی: از کی کمک و یاری بخواهم، در حالی که خودم در درد و فریاد هستم؟ اگر سرنوشت به سمت تو آمده و تو هم دشمنی و هم قاضی من هستی.
هوش مصنوعی: بارها به نزار گفتم که به هیچ کار مشکلزایی دست نزن. هیچ راه حلی وجود ندارد. فقط جان خود را بده و خون بگری.
هوش مصنوعی: دل را میبرد و دین را میخواهد، این ترک (معشوق) فریاد کمک را میشنود. اکنون ببینید با این وضعیت چه خواهید کرد، ای تنگنظر!
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای جهان را دیدن تو فال مشتری
کیست آن کو نیست فال مشتری را مشتری
گر ز عنبر بر سمن عمدا تو افکندی زره
آن زره که کاشته است از غالیه بر ششتری
آهوی بزمی تو با کبر پلنگانت چکار
[...]
ای شکسته تیره شب بر روی ، روشن مشتری
تیره شب بر روی روشن مشتری در ششتری
از شکر بر نقره داری دانۀ یاقوت سرخ
وز شبه بر عاج داری حلقۀ انگشتری
زلف مشکین تو پنداری که آزر بر نگاشت
[...]
ای شکنج زلف جانان بر پرند ششتری
سایبان آفتابی یا نقاب مشتری
توده توده مشک داری ریخته بر پرنیان
حلقه حلقه زلف داری بافته بر ششتری
گاه بر گلنار تازه شاخهای سنبلی
[...]
ای به رخسار و به عارض آفتاب و مشتری
آفتاب و مشتری را من به جانم مشتری
داری از سنبل نهاده سلسله بر آفتاب
داری از عنبر کشیده دایره بر مشتری
از سر زلف سیه با حلقههای سنبلی
[...]
ای پدیدار آمده همچون پری با دلبری
هر که دید او مر ترا با طبع شد از دل بری
آفتاب معنی از سایت بر آید در جهان
زان که از هر معنیی چون آفتاب خاوری
زهره مزهر بر تو سازد کز عطارد حاصلی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.