اگر در عالمِ غیبم دهی راه
شود بر من زبانِ خلق کوتاه
جزین کز خود برون آری تمامم
بحمدالله ندارم هیچ دل خواه
مرا از من اگر وا می ستانی
تو می مانی و بس الحمدلله
درآ تا من شوم از خانه بیرون
گدایی را نزیبد منصبِ شاه
به جز بر آستانِ دل ستانم
نمی خواهم محلّ و منصب و جاه
چه جایِ جاه و منصب پیر زالی
دو عالم را بسوزاند به یک آه
ز مبدا فطرتی دارند هر کس
که کس از فطرتِ خود نیست آگاه
به جنبِ مهرِ یارِ مهربانم
پشیزی بر نیاید مهر تا ماه
به خود نتوان سپردن ره به مقصد
دلالت باید ای خودبین درین راه
ترا هر دیده کز عینِ یقین دید
در آن دیده نگنجد شکّ و اشباه
همه هر چ از تو می آید فتوح است
در آیینِ نزاری نیست اکراه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به مفهوم نبود وابستگی به دنیا و مناصب اشاره میکند. او تأکید میکند که اگر از خودش جدا شود، فقط خداوند باقی میماند و از خودخواهی رهایی مییابد. شاعر به دنبال وصل با معشوق است و میگوید که مقام و مقام و جاه در نظرش بیارزشاند. او به فطرت انسانها اشاره میکند که باعث میشود آنها به حقیقت پی ببرند و دوست داشتن و عشق به معشوق را بالاتر از هر چیز دیگری قرار میدهد. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که هر چیز از خود خداوند نشأت میگیرد و در این راه هیچ اجبار و اکراهی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: اگر در دنیای ناپیدا به من هدایت کنی، در آن صورت دیگر نیازی به سخن گفتن از سوی مردم نخواهد بود.
هوش مصنوعی: به جز اینکه از خودم خارج شوم و تمام وجودم را رها کنم، به لطف خدا هیچ خواستهای ندارم.
هوش مصنوعی: اگر مرا از خودم جدا کنی، فقط تو باقی میمانی و من دیگر هیچ نیستم. الحمدلله.
هوش مصنوعی: بیا داخل تا من از خانه بیرون بروم؛ اینکه گدایی در این دنیا باشد، به مقام شاه نمیآید.
هوش مصنوعی: فقط در نزدِ دلِ محبوب میخواهم زندگی کنم و هیچ علاقهای به مقام، رتبه یا شهرت ندارم.
هوش مصنوعی: هیچ مقام و جایگاهی ارزشمندتر از یک آه عمیق و heartfelt از یک پیرمرد نیست که میتواند تمام دنیا را تحت تأثیر قرار دهد و بسوزاند.
هوش مصنوعی: هرکس از سرچشمه فطرت خود حالی ندارد، در حقیقت از ذات خود بیخبر است.
هوش مصنوعی: در کنار عشق یار مهربانم، هیچ چیز ارزشمندی نمیتواند به اندازهی محبت او باشد؛ حتی اگر آن محبت به اندازه یک سکه کوچک باشد، باز هم ارزشش بیشتر از همه چیز است.
هوش مصنوعی: انسان نمیتواند به تنهایی و به خودش تکیه کند تا به هدفی برسد؛ بلکه نیازمند راهنمایی و دقت نظر است. ای کسی که فقط به خود مینگری، در این مسیر به دلالت و هدایت نیاز داری.
هوش مصنوعی: هر چشمی که تو را با یقین ببیند، در آن چشم جایی برای شک و تردید باقی نمیماند.
هوش مصنوعی: هر چیزی که از تو نشأت میگیرد، پیروزی و موفقیت است و در مسیر اصول و اعتقاداتم هیچ گونه زوری وجود ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یکی جشنِ نو آیین کرده بُد شاه
که بُد درخورْدِ آن دِیهیم و آن گاه.
کجا بی جای ته ای بر همه شاه
که مو آیم بدانجا از همه راه
همه جا جای ته مو کور باطن
غلط گفتم غلط استغفرالله
شه انجم به پیروزی شهنشاه
محول شد برین پیروزه خرگاه
ز برج ماهی لؤلؤ پشیزه
ببرج تیره مرجان چراگاه
ز تحویل شه انجم بتعجیل
[...]
مراخود نیست عادت هجو گفتن
که کردستم طمع زین قوم کوتاه
معاذالله که من کس را کنم هجو
ز مدح گفته نیز استغفرالله
ز گنج سوخته چون ساختی راه
ز گرمی سوختی صد گنج را آه
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.