ای ز بهشت بی خبر رونق نو بهار بین
رونق نو بهار چه جنت آشکار بین
مریم باغ حامله عیسی غنچه در چمن
مرده زنده دیده ای معجز نوبهار بین
بید کشیده از میان تیغ چو آب و لاله را
از رگ دیده خون دل ریخته در کنار بین
سوسن صد زبان نگر برگ شکوفه در دهن
نرگس شوخ چشم را بر لب جویبار بین
در بر خار غنچه را دختر حامله نگر
بر لب جو بنفشه را مادر سوگوار بین
ار صدف چمن نگر صورت آفتاب و پس
بر سر سبزه زان صدف لولوی تر نثار بین
فاخته از فراز سرو آمده در سخن نگر
بلبل گل پرست بر گل شده بی قرار بین
رغبت ار به بوستان نیست به گور خانه رو
بازگشای دیده را در نگر اعتبار بین
محتسب دغا نگر بی خبر ست گو بیا
بر کف صوفی صفا باده ی خوش گوار بین
روز نو و می کهن روزه کدام و توبه چه
مفتی شهر گو بیا تایب روزه دار بین
در عمل طرب گران معنی ساحری نگر
در قدح معاشران آتش آبدار بین
بربط عیش دیگران ساخته زهره طرب
ناله من چو زیر چنگ از رگ سینه زار بین
مایه ی زندگانیم رفته و در فراق او
بر سر ره دو چشم من باز بمانده زار بین
گر چه خلاف قول خود کرد شکسته خاطرم
رغم مرا و خصم را عهد من استوار بین
دیده تو نزاریا بر تو حجاب می شود
کج نظری ز توست بی دیده به روی یار بین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیباییهای بهار و شکوفاییهای آن اشاره دارد و ترکیبی از تصاویر طبیعی و نمادهای معنادار را به تصویر میکشد. شاعر به روح زندگی و معجزات فصل بهار میپردازد و تلاش میکند تا زیباییهای جهان طبیعی را تجلی دهد. او از مریم، باغ، و گلها یاد میکند و به زندگی و عشق که در طبیعت در حال شکوفایی است، اشاره مینماید. همچنین به تضادها و دلتنگیها در زندگی انسانها میپردازد و از دلیری و عشق در میان غم و فقدان سخن میگوید. در نهایت، شاعر به ناتوانی انسان در دیدن زیباییهای زندگی اشاره میکند و مهم بودن توجه به این زیباییها را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: ای کسی که از بهشت بیخبری، زیباییهای بهار را مشاهده کن و ببین چگونه بهار با زیباییهایش خود را نمایان کرده است. مانند بهشتی آشکار، beauty و شادابی بهار در پیش روی توست.
هوش مصنوعی: در فصل بهار، شاهد زنده شدن و شکوفایی طبیعت هستیم، مانند مریم که عیسی را به دنیا آورد. این نشانهای از معجزه و تجدید حیات در دنیای طبیعت است که گلها و گیاهان از مردگی به زندگی بازمیگردند.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به تصویرسازی از مظلومیت و درد و رنج میپردازد. بید که به مانند گیاه افسردهای است، در میان درد و مصیبت به سر میبرد. لاله که نماد زیبایی و عاطفه است، خون دل را از چشمانش میریزد و در کناری از بیقراری و اندوه است. به طور کلی، این تصویر نشاندهنده حسرت و غم ناشی از فقدان و رنج است.
هوش مصنوعی: گل سوسن با زیبایی و طراوتش، مانند کسی که هزار زبان دارد، در کنار گلبرگهای شکوفه، که در دهن نرگس زیبا و بازیگوش است، قرار گرفته است. این صحنه زیبا را بر لب جویبار تماشا کن.
هوش مصنوعی: در آغوش خار، غنچهای وجود دارد که به مانند دختری حامله به نظر میرسد. در کنار جوی، بنفشهای دیده میشود که حالتی اندوهناک و متاثر دارد، گویی مادری سوگوار است.
هوش مصنوعی: اگر به صدف چمن نگاه کنی، تصویر آفتاب را میبینی و سپس بر روی سبزه، آن صدفی که لولویی تر از آن را ملاحظه میکنی، مشاهده کن.
هوش مصنوعی: گنجشک از بالای درخت سرو آمده و به ما بگو، زنبور عسل که عاشق گل است را ببین که چطور بر روی گل نشسته و بیقرار است.
هوش مصنوعی: اگر به باغ و بوستان علاقهای نداری، به سوی قبرستان برو و چشمانت را باز کن تا اعتبار و اهمیت زندگی را در آنجا ببینی.
هوش مصنوعی: محتسب نگران نباش، بیخبر از دوستی و محبت بیا و از دست صوفی، شراب خوشگوار را ببین و از آن لذت ببر.
هوش مصنوعی: امروز روز جدیدی است و باید به نوشیدنی کهنه نگاهی انداخت. روزه گرفتن و توبه کردن از چه چیزی است؟ ای مفتی شهر، بیا و ببین که چگونه روزهدار واقعی را باید شناخت.
هوش مصنوعی: در اینجا از زیبایی و جذابیت زندگی و لحظات خوش صحبت میشود. به نوعی تشریح میکند که در دنیای عاشقانه و شادمانی، نگاه کردن به خوشیها و لحظات شگفتانگیز مانند تماشای سحر و جادوست. همچنین یادآور میشود که در مجلس دوستان، به شادابی و آتش زندگی توجه کنیم.
هوش مصنوعی: ساز شادی دیگران به وسیله زهره ساخته شده، اما ناله من که از زیر چنگ میآید، درد و رنج من را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: زندگیام به خاطر دوری او از بین رفته و در این جدایی، چشمانم به راهی که او ممکن است بیاید، همچنان باز مانده و بیقرارند.
هوش مصنوعی: هرچند که او برخلاف قول خود عمل کرد و به احساسات من آسیب زد، ولی من به عهد و پیمان خود وفادار هستم و این موضوع را در برابر دشمن خود محکم نگه میدارم.
هوش مصنوعی: چشم تو در اثر بیتوجهیات مانع میشود که زیبایی محبوب را ببینی. این عدم دقت از ناحیه خود توست که نمیتوانی بیچشم به روی یار نگاه کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر سری است با گلت به عارض نگار بین
وگر هواست سنبلت، شکنج زلف یار بین
مخواه نوبهار را، مجو بنفشه زار را
ز طرّه آن نگا را بنفشه در کنار بین
چه طرف باشد از گلت، چه آرزو به سنبلت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.