جز بر این در سری به سامان نیست
دوری از خاک این در آسان نیست
وقت آن شد که سینه چاک زنم
کاین دل تنگ جای جانان نیست
سخره ی دشمنانش باید بود
هر که در روی دوست حیران نیست
گفته بودم که دل بکس ندهم
ای دریغا که دل بفرمان نیست
تو برون مانده ای زپرده نشاط
ورنه رخسار دوست پنهان نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عادت او دروغ و بهتان نیست
به گه هزل و جد گران جان نیست
عقل دمساز زور و بهتان نیست
پردهپوش فلان و بهمان نیست
تخت بلقیس جای دیوان نیست
مرد آن تخت جز سلیمان نیست
آفتاب رخ تو پنهان نیست
لیک هر دیده محرم آن نیست
هر که در عشق ذره ذره نشد
پیش خورشید پایکوبان نیست
ذره میشو هوای جانان را
[...]
هر که در صورت تو حیران نیست
صورتش هست، لیکنش جان نیست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.