آفتاب رخ تو پنهان نیست
لیک هر دیده محرم آن نیست
هر که در عشق ذره ذره نشد
پیش خورشید پایکوبان نیست
ذره میشو هوای جانان را
که به جانان رسیدن آسان نیست
مرد جانان نهای مکن دعوی
زانکه نامرد مرد جانان نیست
شادی وصل تو کسی یابد
که درین وادیش غم جان نیست
تا که دردی نیایدت پیدا
هرچه دیگر کنی تو درمان نیست
سر درین راه باز و پا در نه
زانکه ره را امید پایان نیست
تن بزن چند گویی ای عطار
هر کسی مرد این بیابان نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و تلاش برای رسیدن به معشوق است. شاعر به زیبایی معشوق اشاره میکند و میگوید که هر کسی لیاقت دیدن او را ندارد. او به ضرورت پیش رفتن در مسیر عشق و تحمل دردها و رنجها اشاره میکند و تأکید میکند که رسیدن به معشوق کار آسانی نیست. همچنین، او هشدار میدهد که شاید برخی افراد ادعای عشق کنند، اما واقعاً شایستگی آن را ندارند. در نهایت، شاعر به مخاطب خود میگوید که باید تلاش کند و به راه خود ادامه دهد، زیرا هر کسی قادر به پیمودن این مسیر دشوار نیست.
هوش مصنوعی: خورشید چهرهی تو پنهان نیست، اما هر چشمی نمیتواند آن را ببیند.
هوش مصنوعی: هر کسی که با کمترین عشق هم خود را ذوب نکرده باشد، نمیتواند در برابر عظمت عشق با شوق و شادی وارد شود.
هوش مصنوعی: برای رسیدن به محبوب واقعی، باید به اندازه یک ذره خود را کوچک کرد، زیرا رسیدن به معشوق کار آسانی نیست.
هوش مصنوعی: ای مرد محبوب، خود را به جای او نگذار که مردان واقعی در این مقام نمیگنجند.
هوش مصنوعی: شخصی تنها در خوشی های عشق تو میتواند شاد باشد که در این عالم غم و اندوهی وجود نداشته باشد.
هوش مصنوعی: تا وقتی که دردی احساس نکنی، هر چقدر هم تلاش کنی، هیچ درمانی برایت وجود ندارد.
هوش مصنوعی: در این مسیر باز باش و قدم بردار، زیرا این راه به سرانجامی نخواهد رسید.
هوش مصنوعی: بدن خود را زحمت بده و تلاش کن، ای عطار! چرا که هر کسی نمیتواند در این مسیر سخت و پرچالش قدم بگذارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
عادت او دروغ و بهتان نیست
به گه هزل و جد گران جان نیست
عقل دمساز زور و بهتان نیست
پردهپوش فلان و بهمان نیست
تخت بلقیس جای دیوان نیست
مرد آن تخت جز سلیمان نیست
هر که در صورت تو حیران نیست
صورتش هست، لیکنش جان نیست
اندرآ عیش بیتو شادان نیست
کیست کو بنده تو از جان نیست
ای تو در جان چو جان ما در تن
سخت پنهان ولیک پنهان نیست
دست بر هر کجا نهی جانست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.