نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۶

جز بر این در سری به سامان نیست

دوری از خاک این در آسان نیست

وقت آن شد که سینه چاک زنم

کاین دل تنگ جای جانان نیست

سخره ی دشمنانش باید بود

هر که در روی دوست حیران نیست

گفته بودم که دل بکس ندهم

ای دریغا که دل بفرمان نیست

تو برون مانده ای زپرده نشاط

ورنه رخسار دوست پنهان نیست