تا چه گفتند که خاموش شدیم
پای تا سر همه تن گوش شدیم
تاب دیدار تو در ما نبود
پرده بردار که از هوش شدیم
دوش در میکده بودیم امروز
سر خوش از منزلت دوش شدیم
کلفت عقل گران بود بدوش
مست و دیوانه و مدهوش شدیم
طاقت بار گه عدل نبود
بر در عفو خطا پوش شدیم
منع شوریده دل آن به نکنید
آتشی هست که در جوش شدیم
دست بردیم در آغوش نشاط
با غمت دست در آغوش شدیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از تجربههای عمیق احساسی و معنوی خود سخن میگوید. او به خلسه و گیجی ناشی از عشق و دیدار معشوق اشاره میکند و احساس میکند که تمام وجودش به شنیدن و فهمیدن معشوق اختصاص یافته است. شاعر از درد و خوشی در میکده یاد میکند و به حالتی مست و دیوانهوار اشاره میکند که ناشی از عشق و احساسات شدید است. او همچنین از ناتوانی عقل در تحمل بار عشق سخن میگوید و بر این واقعیت تأکید دارد که دل شوریده و آتشین او از عشق در حال جوشش است. در نهایت، شاعر به گردهمایی با نشاط و عشق میپردازد و از همراهی با غم معشوق نیز سخن میگوید.
هوش مصنوعی: ما به دلیل چیزی که گفتند، سکوت کردیم و تمام وجودمان فقط شنونده شد.
هوش مصنوعی: ما تاب و تحمل دیدار تو را نداریم، پس پرده را کنار بزن و خودت را نشان بده، چرا که ما از شدت عشق و شوق، هوش و حواسمان را از دست دادهایم.
هوش مصنوعی: دیروز در میخانه بودیم و امروز با دل شاد از منزل خود بیرون آمدیم.
هوش مصنوعی: عقل ما سنگین و سنگینتر شده است و ما در حالتی شبیه به مستی و جنون قرار گرفتهایم.
هوش مصنوعی: تحمل بار و فشار عدالت برای ما ممکن نبود، بنابراین در درگاه بخشش و عفو پنهان شدیم.
هوش مصنوعی: شور و شوق دل ما را محدود نکنید، زیرا آتشی در درون ما وجود دارد که به شدت در حال جوشیدن است.
هوش مصنوعی: در لحظهای پر از شادی، به یاد غمت افتادیم و ناخواسته به آغوش غم نیز کشیده شدیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.