ای مایه روح و راحت جان
ای خاک تو به ز آب حیوان
ای ساحت دلگشای اشرف
ای روضه ی جانفزای رضوان
ای غنچه گلبنت سخن سنج
ای سوسن گلشنت زبان دان
بادت چه عجب اگر برد دل
آبت چه عجب اگر دهد جان
خاکت چه عجب اگر شود لعل
از مقدم آفتاب تابان
ای باد صبا نخست بگذر
بر ساحت باغ و طرف بستان
از لاله بکف پیاله بر گیر
وز ژاله عرق برخ بیفشان
از جعد بنفشه عطر بردار
وز عارض گل گلاب بستان
منشین که رسید موکب شاه
بر خیز و غبار راه بنشان
وانگاه بسوی شهر بگذر
بر عارض دلفریب خوبان
دلها برهان زجعد گیسو
جانها بستان ز نوک مژگان
در مقدم اشرفش بیفکن
بر پای مبارکش بیفشان
خاقان معظم مکرم
دارای جهان خدیو دوران
آن معنی لفظ آفرینش
آن حاصل کارگاه امکان
تا شادی جسم باشد از روح
تا شادی روح باشد از جان
تو شاد نشین و شاد عالم
در ظل تو ای تو ظل یزدان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بر جانور و نبات و ارکان
سالار که کردت ای سخندان؟
وز خاک سیه برون که آورد
این نعمت بیکران و الوان؟
خوانی است زمین پر ز نعمت
[...]
آبان روز است روز آبان
خرم گردان به آب رز جان
بنشین به نشاط و دوستان را
ای دوست به عز و ناز بنشان
تا باده خوریم و شاد باشیم
[...]
آدینه و صبح و عید قربان
فرخنده گشاد هر سه یزدان
بر ناصر دین و تاج ملت
شاه عجم و پناه ایران
سنجر که نهیب خنجر او
[...]
دین را حرمیست در خراسان
دشوار ترا به محشر آسان
از معجزههای شرع احمد
از حجتهای دین یزدان
همواره رهش مسیر حاجت
[...]
ای روی تو آفتاب تابان
بردی دل و نیست بر تو تاوان
تو آفت جانی و جهانی
نام تو نهادهاند جانان
چون عهد تو پشت من شکسته
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.