هرگه رقم کنم به تو عذر گناه را
ریزم چو خامه از مژه خون سیاه را
شاید که شرم ذلت ما را گران خرند
آن جا که خرمنی است بها برگ کاه را
مطرب ره سماع به آهنگ می زند
صوفی خانقاه غلط کرده راه را
آن عارفان که در رمضان باده می خورند
بینند در زلال قدح عکس ماه را
معراج ما نهایت افتادگی بود
در عشق قرب سدره بود قعر چاه را
آن جا که بی تفاوتی وسع رحمت است
بدخواه انفعال دهد نیک خواه را
عشق آمد و به خرقه پشمین فروختیم
تشریف شاه اکبر و عباس شاه را
کردیم خاک مسکنت و نیستی به سر
تعظیم صدر و منزلت بارگاه را
سرگشته اند خلق «نظیری » بیا که ما
روشن کنیم زمزمه خانقاه را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات و تجربیات عمیق انسانی میپردازد. شاعر از عذرخواهی و احساس گناه صحبت میکند، و اشاره میکند که شاید شرم و ذلت انسانها در مقایسه با ارزشهای بزرگ، به مثابه کاه در برابر خرمن باشد. او به تضاد عشق و عرفان اشاره دارد، بهویژه در کردار عارفانی که در زمان روزهداری به بادهنوشی میپردازند. همچنین، شاعر به معراج و افتادگی در عشق اشاره کرده و به تلاش برای درک معنای عمیقتر وجود میپردازد. او در نهایت از دیگران دعوت میکند که با هم به روشن کردن گفتمان عرفانی بپردازند. این شعر بهطور کلی فاصلهی بین مادیات و معنویات را مورد بررسی قرار میدهد.
هوش مصنوعی: هر بار که بخواهم برای تو عذری بیاورم، اشکهایم مثل جوهر سیاه از چشمانم میریزد.
هوش مصنوعی: شاید به خاطر خجالت از حقارت و بیارزشیمان، در جایی که ارزش یک دسته کاه هم بالا میرود، احساس سنگینی کنیم.
هوش مصنوعی: خواننده در حال نواختن آهنگ است و در حال و هوای خوشی غرق شده، اما در عوض، عارف در جایی نادرست و به دور از حقیقت قرار گرفته و به نظر میرسد که از مسیر اصلی خود منحرف شده است.
هوش مصنوعی: عارفان در ماه رمضان که به نوشیدن شراب پرداختهاند، به نظاره تصویری از ماه در آب صاف و زلال مینشینند.
هوش مصنوعی: در اوج عشق و محبت، ما به بالاترین درجات افتادگی و تواضع رسیدیم. این در حالی بود که نزدیکترین جایگاه به محبوب، همان قعر چاه رخ نشان میداد.
هوش مصنوعی: در جایی که بیتفاوتی باعث گستردگی رحمت میشود، کسی که بدخواه است میتواند نیکوکار را دچار انفعال کند.
هوش مصنوعی: عشق به سراغ ما آمد و ما از دنیای مادی و ظاهری خود دست کشیدیم و به جای آن به جستجوی محبت و معنا در زندگی پرداختیم. در این راه، حتی مقام و قدرت بزرگانی چون شاه اکبر و عباس شاه را نیز کنار گذاشتیم.
هوش مصنوعی: ما در برابر منزلت و مقام تو سر به زیر کردیم و وجود خود را مثل خاک برای تو نادیده گرفتیم.
هوش مصنوعی: مردم در سردرگمی و بلاتکلیفی هستند، بیا که ما با روشن کردن صدای خانقاه، راهنمایی شان کنیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا تو بتاب کردی زلف سپاه را
در تو بماند چشم به خوبی سیاه را
ای رشک مهر و ماه تو گر نیک بنگری
در مهر و ماه طیره کنی مهر و ماه را
گر هیچ بایدت که شوی مشک بوی تو
[...]
خور گرچه نور بخشد هر ماه ماه را
روبد بدیده پیشش صد راه راه را
شاهان ز تاج و گاه، شرف یافتند و او
گه تاج را شرف دهد و گاه گاه را
گر گاه در پناه وی آید ظفر دهد
[...]
مویم سپید و نامه سیه ماند از گناه
جز عذر و توبه چاره ندانم گناه را
خواهم که عفو و رحمت و لطف تو ای خدا
در کار این سپید کند آن سیاه را
ای تخت را خجسته تر از تاج گاه را
وی ملک را فریضه تر از نور ماه را
ای نقش بند دولت بند قبای تو
فر همای داد به سربر کلاه را
روزی که بر نشینی تاج سفیده دم
[...]
آن روی بین که حسن بپوشید ماه را
وآن دام زلف و دانهٔ خال سیاه را
من سرو را قبا نشنیدم دگر که بست
بر فرق آفتاب ندیدم کلاه را
گر صورتی چنین به قیامت برآورند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.