امشب خوش آشناست به رویش نگاه ما
گویا حجاب سوخته از برق آه ما
از بس که می شدیم به حسرت جدا ازو
خون می چکید روز وداع از نگاه ما
شغل محبت است که مانع ز طاعت است
روز جزا بس است همین عذرخواه ما
دوزخ اگر به چاشنی آتش دل است
اهل بهشت رشک برند از گناه ما
دل بی غمت مباد کزین فیض گشته است
رحمت طفیلی نفس صبحگاه ما
صدسیل وصل آمده و صد کشت تازه شد
هرگز نبود نشو و نما در گیاه ما
ما نخل ماتمیم «نظیری » ز ما حذر
غمگین شود کسی که بود در پناه ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عاشقانه و عواطف عمیق شاعر پرداخته است. در آن، عشق به عنوان یک نیروی قوی و تعیینکننده توصیف شده که حتی در روز جزا و در برابر عذاب نیز جاذبه خود را حفظ میکند. همچنین، شاعر به جدایی و حسرت ناشی از آن اشاره میکند و بر رابطه عمیق و تاثیرگذار میان عاشق و معشوق تاکید دارد. او بر این باور است که عشق حقیقی باعث میشود تا انسانها حتی در سختیها و مشکلات نیز به یکدیگر متصل بمانند. در نهایت، شاعر از زیبایی و شکوه عشق سخن میگوید و میگوید که برای هیچکس غمگین نباشد که در سایه این عشق قرار دارد.
هوش مصنوعی: امشب چهره آشنا به نگاه ما زیباست، انگار که مانعها از تأثیر نگاه ما کنار رفتهاند.
هوش مصنوعی: به خاطر شدت حسرتی که از جدایی از او به دل داشتیم، در روز وداع، اشکهایمان مثل خون از چشمانمان سرازیر میشد.
هوش مصنوعی: محبت به عنوان یک شغل و وظیفه، باعث میشود که نتوانیم به خوبی به عبادت و اطاعت از خدا بپردازیم. در روز قیامت، همین عذرخواهی ما از خدا کفایت خواهد کرد.
هوش مصنوعی: اگر جهنم به خاطر آتش دل ما باشد، اهل بهشت به خاطر گناهان ما حسرت میخورند.
هوش مصنوعی: دل بیغم تو نباشد، زیرا که از این نعمت، رحمت صبحگاهی ما به تو میرسد.
هوش مصنوعی: بسیاری از جریانهای عاطفی و ارتباطات عاشقانه آمدهاند و هر روز رابطهها شگفتانگیز و جدیدی شکل میگیرد، اما در درون ما هیچ شکوفایی و گسترش واقعی به وجود نیامده است.
هوش مصنوعی: ما مانند درختی بلند و تنومند هستیم و کسی که در سایه ما باشد، نباید نگران و غمگین شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای آنکه نیست غیر تو کس پادشاه ما
واندر دو کون راهنما و پناه ما
افتاده های بحر گناهیم دست گیر
ای دستگیر جمله حال تباه ما
برده سبق زجمله کفار این زمان
[...]
یا رب بسوز سینه رندان که آه ما
جایی رسان که پاک بسوزد گناه ما
رحمت گرفته روی ز گرد گناه ما
آیینه تیره روز ز روی سیاه ما
هر قطره ای که در صدف ابر رحمت است
چون مهره گل است ز گرد گناه ما
بر جسم آنقدر که فزودیم همچو شمع
[...]
پژمردگی نبرد بهار از گیاه ما
چون لاله جزو تن شده بخت سیاه ما
روزی که نبود آینه حسن در نظر
در چشمخانه زنگ برآرد نگاه ما
ما صبح صادقیم و دم از مهر میزنیم
[...]
تا گشته است پای خم آرامگاه ما
گردیده است کوه بدخشان پناه ما
سنگین ز گرد کلفت دل بسکه گشته است
بر پای ما چو سلسله افتاده آه ما
تا آب تربیت نخورد از گداز دل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.