آتشین گفتار خاکی پیکرم
قطعه باغ خلیل آزرم
در دم احیای عیسی معجزم
در ید بیضای موسی دفترم
جای گل بلبل برآرد شاخ گل
گر فشانی بر چمن خاکسترم
عالم معنی به نورم روشن است
در حقیقت آفتاب دیگرم
غوطه ها در بحر معنی صنع کرد
تا بزاد از نه صدف یک گوهرم
از سخن هرکس هیولایی نمود
من هیولای سخن را جوهرم
کس به معیارم نمی آرد سخن
هین محک صاحب عیار و هین زرم
وصل معنی دیر اگر دستم دهد
پرده افلاک را برهم درم
جوهرم، جسمم، نمی دانم چیم؟
هرچه هستم غرق مهر حیدرم
اختران چون سرمه در چشمم کنند
آسمان گوید غبار آن درم
برتر از حال «نظیری » نکته ها
گویم و از خود نیاید باورم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بیان عظمت و عمق معانی خود میپردازد. او خود را به عنوان یک موجود خاص و متفاوت معرفی میکند که از نور و معنای خالص پر است. با استفاده از تصاویری مانند باغ خلیل و معجزات عیسی و موسی، به ارتباط معنوی و روحانی خود اشاره میکند. شاعر بیان میکند که مفهوم حقیقی او فراتر از جسمش است و او به عشق الهی و مظهر حیدر (علی) غرق شده است. همچنین، او به قدرت بیان خود افتخار میکند و میگوید که هیچ کس نمیتواند به اندازه او درک کند. در نهایت، او به جاذبههای آسمانی و نکتههای عمیق معنوی اشاره میکند و برتر از تمام ظواهر دنیوی را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: گفتار من به مانند آتش است، اما جسمم از خاک ساخته شده است. من بخشی از باغ خلیل هستم و با افتخار و شرم در اینجا حضور دارم.
هوش مصنوعی: در لحظهای که عیسی جان را دوباره زنده کرد، معجزهی من در دستان موسی که عصای سفیدی داشت، ثبت شده است.
هوش مصنوعی: اگر بلبل در باغ جوانه بزند و شاخ گل را پر کند، من هم در دلم خاکستر وجودم را پراکنده میکنم.
هوش مصنوعی: درک من از مفاهیم به وسیله نور دانش و آگاهی روشن شده است و در واقع، این نور برای من مانند خورشید است که روشنایی میبخشد.
هوش مصنوعی: او با غوطهور شدن در عمق مفهوم و معنای آفرینش، توانسته است که از نه صدف، یک گوهر را به وجود بیاورد.
هوش مصنوعی: هر شخصی که سخنی میگوید، میتواند به شکلی عجیب و غریب دیده شود، اما من خودبهخود به جوهر و اصل آن سخنورزی دست یافتهام.
هوش مصنوعی: هیچ کس نمیتواند میزان من را درک کند، پس به ویژگیهای باارزش و باکیفیت خود توجه کن.
هوش مصنوعی: اگر روزی به وصالی دست یابم، تمام مرزهای آسمان را نیز در هم میریزم.
هوش مصنوعی: من نمیدانم چه هستم؛ جوهر و جسم من چیست؟ هرچه که هستم، در عشق و محبتم به حیدر غرق شدهام.
هوش مصنوعی: درخشش ستارگان مانند سرمهای در چشم من است، و آسمان میگوید که غبار آن زیبایی برای من به ارمغان میآورد.
هوش مصنوعی: من نکتههای عمیقتری نسبت به حال خودم میگویم و به خودم هم نمیتوانم باور کنم که چنین مطالبی از من برمیآید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر تویی ای چرخ گردان مادرم
چون نهای تو دیگر و من دیگرم؟
ای خردمندان، که باشد در جهان
با چنین بد مهر مادر داورم؟
چونکه من پیرم جهان تازه جوان
[...]
عقل صد مسهل به طبعم بیش دارد
تا چنین در نظم و نثرش کرد نرم
چون بدانستم که بی اسهال او
مجلس سردان نخواهد گشت گرم
کافرم گر قطرهای زین پس ریم
[...]
دخل عمرم خرج شد در انتظار
گرچه من بر صبر کردن قادرم
بیش ازین دانم که تاب صبر نیست
فی المثل گر خود ادیب صابرم
گر شود این آهنت چون موم نرم
تو شوی در عشق چون داوود گرم.
چون گذشت آن مجلس و خوان کرم
دست او بگرفت و برد اندر حرم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.