نخست عشق به میخانه کرد نزول
به گرد مدرسه گردیدنست نامعقول
ز راه ضربت دستست رقص بی حالان
سماع عشق نخیزد مگر ز اصل اصول
کمینه بوالعجبی، در دیار عشق این است
که حاکمی شود از حکم کودکی معزول
از آن عزیز خراباتیان شدیم که ما
ادب نگاه نداریم، در خروج و دخول
برون ز دلبر شهری، درون ز شاهد غیب
گنه به طور ملامت کشان بود مقبول
متاع هر دو جهان را به یک گدا بخشیم
گر از هزار تمنا، یکی رسد به حصول
بلند شد سخن عشق، لیک معذوریم
که نیست رخصت گفتار جز بقدر عقول
غرض گدای در دوست بودنست ارنه
به گنج ها نکنیم التفات بر مسئول
خموش تا نشناسد کسی «نظیری » را
چه لازم است که معلوم گردد این مجهول
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی عشق و موضوعات مرتبط با آن میپردازد. شاعر به میخانه و عشق اشاره میکند و بر این باور است که عشق واقعی از اصول عمیقتری ناشی میشود. او به ویژگیهای عجیبی در عشق اشاره میکند، مانند اینکه حاکمیتی میتواند به دست کودکی معزول شود. همچنین به عدم رعایت ادب در ورود و خروج به میخانهها اشاره دارد. شاعر به این نکته میرسد که محبت و عشق مستلزم رنج و تحمل است و ارزش واقعی در عشق فراتر از مادیات است. او تأکید میکند که در عشق، سخن گفتن نیاز به درک عمیق دارد و باید در این زمینه احتیاط کرد. در نهایت، او به نیاز به سکوت و عدم شناسایی رازهای عشق اشاره میکند.
هوش مصنوعی: عشق ابتدا باید در دل میخانه نشیند و سپس بازدید از مدرسه و علم به تنهایی نمیتواند قانعکننده باشد.
هوش مصنوعی: رقص عاشقان فقط از طریق ضربه سهمگین دست ایجاد میشود و بیحالیهای آنها نمیتواند حقیقت عشق را بیافریند، مگر اینکه از اساسیترین اصول سرچشمه بگیرد.
هوش مصنوعی: در سرزمین عشق، شگفتی به این است که حاکمی از فرمان کودکانهاش کنار گذاشته شود.
هوش مصنوعی: ما به خاطر عشق و محبتی که به آن معشوق داریم، دیگر به آداب و رسوم رفتار در ورود و خروج توجه نمیکنیم و به نوعی از ادب افتادهایم.
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به تقابل دو نوع زیبایی و جذابیت اشاره دارد. از یک سو، زیبایی ظاهری و شهره شخصیت محبوب و از سوی دیگر، زیبایی باطنی و غیرملموس که از یک موجود غیبی سرچشمه میگیرد. در اینجا اشاره به این است که در بیرون، محبوبی وجود دارد که همه او را میشناسند و در کنار آن، زیبایی باطنی وجود دارد که به خاطر ملامتها و سختیها، به شکل پنهانی و در سکوت مقبول است. از این رو، زیباییهای درونی و عمیقتر میتوانند با وجود چالشها و ناملایمات، همچنان ارزشمند و پسندیده باشند.
هوش مصنوعی: اگر ما تمام نعمتهای این دنیا و آن دنیا را به یک گدا بدهیم، باز هم ارزشش بیشتر از این است که هزاران درخواست بکنیم و یکی از آنها به نتیجه برسد.
هوش مصنوعی: عشق به خوبی در دلها شکل میگیرد، اما ما معذوریم چون فقط به اندازه ظرفیت ذهنهایمان میتوانیم دربارهاش صحبت کنیم.
هوش مصنوعی: هدف ما از دوستی با کسی که به ما توجه دارد، داشتن ارزش در آن رابطه است؛ در غیر این صورت، به ثروتها و داراییها اهمیت نمیدهیم.
هوش مصنوعی: سکوت کن تا کسی تو را نشناسد، نیاز نیست که این ناشناخته روشن شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عزیز کرد مرا باز در محل قبول
ظهیر دولت شاه و شهاب دین رسول
چنان شنید ز من شعر، کاحمد مختار
شنید وحی ز روحالامین به وقت نزول
چو در ستایش او لفظ من مکرر شد
[...]
همیشه روز تو چون عید و روزه ات مقبول
دلت بطاعت و دستت بمکرمت مشغول
زنفس او به لطافت همی رسند نفوس
ز عقل او متحیر همی شوند عقول
به گاه عزم دلیر و به گاه حزم حذور
گه غضب متانی، به گاه عفو عجول
مدار علم و عمل بر لطافتش مقصور
[...]
من ایستادهام اینک به خدمتت مشغول
مرا از آن چه که خدمت قبول یا نه قبول
نه دست با تو درآویختن نه پای گریز
نه احتمال فراق و نه اختیار وصول
کمند عشق نه بس بود زلف مفتولت
[...]
نشسته ام به خیالی که می پزم مشغول
سری ز عقل نفور و دلی ز خلق ملول
در اوفتاده به گردابِ فکر و قلزمِ عشق
که نه نهایتِ عرضش بود نه غایتِ طول
ولایتی که به دیوانگانِ عشق دهند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.