حیاتی در گذر دارم چه پرسی بود و نابودش
متاع روی در نقصان چه سامان آید از سودش
سرم شوریدگی دارد ندانم چیست سودایش
دلم آوارگی جوید ندانم چیست مقصودش
ز اظهار محبت در زبان خلق افتادم
چو محتاجی که گنجی یابد و ظاهر کند زودش
نگاری تندخو دارم قمر هیکل فلک شیوه
به هرکس بد کند خاطر نباشد روی بهبودش
مزاج نازکی دارد که بهر هیچ می رنجد
چو رنجید از کسی نتوان به صد جان کرد خوشنودش
عیار صدق من گردد به می خوردن بر او ظاهر
بیار آتش که می سازم مشامی تازه از عودش
در اول با همه بیگانگی خواند و قبولم کرد
نخواهم بعد چندین آشنایی گشت مردودش
دل آزرده ام از خنده اش آزرده تر گردد
جراحت بیش می سوزد چو می سازی نمک سودش
«نظیری » را به مجلس بردم امروز و غلط کردم
مرا رسوای عالم کرد چشم گریهآلودش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از احساسات و حالتهای درونی خود سخن میگوید. او در گذر زمان، از نابودی و نقصان سخن میگوید و به جستجوی معنای زندگی اشاره دارد. دلش به آوارگی و سردرگمی دچار است و از ابراز محبت خود در بین مردم میگوید، که همچون محتاجی گنجی را یافته است. او از یک معشوق سرد و تندخو یاد میکند که هرگز به کسی که به او بدی کرده، نمیخواهد روی خوش نشان بدهد. شاعر به نازکی مزاج و زود رنجی معشوقش اشاره میکند و میگوید که حتی قهر و رنجش از دیگری نیز قلبش را بیشتر میآزارد. او در پایان به یک واقعه نادرست در مجلس اشاره میکند که باعث رسوایی او میشود، و به وضوح از غم و اندوه خود سخن میگوید.
هوش مصنوعی: من در زندگیای گذرا هستم که اهمیت آن زیاد است و نابودیاش به راحتی ممکن است. با توجه به ظاهر و وضعیتش، چه نتیجهای میتوان از سود آن گرفت؟
هوش مصنوعی: سرم پر از افکار و احساسات عجیبی است که نمیدانم چیست. دل من به دنبال چیزی است و در حال و هوای داخلی خود سرگردان است و نمیدانم هدفش چیست.
هوش مصنوعی: به دلیل ابراز محبت و احساساتم، مانند فردی هستم که به یک گنج دست پیدا کرده و اکنون در تلاش است تا آن را به نمایش بگذارد.
هوش مصنوعی: من فردی را میشناسم که طبع تند و خویی تند دارد. او مانند قمر در آسمان است، اما وقتی به کسی بدی کند، دیگر تغییر نمیکند و روی خوشی نشان نمیدهد.
هوش مصنوعی: او مزاج حساسی دارد که به خاطر کوچکیترین چیزی ناراحت میشود. وقتی از کسی دلخور میشود، هیچ تلاشی نمیتواند او را خوشحال کند.
هوش مصنوعی: صداقت واقعی من وقتی نمایان میشود که در مینوشم. آتش را بهپا کن، چون من بویی خوش از عودش برای روح خود ایجاد میکنم.
هوش مصنوعی: در آغاز که هنوز هیچ آشنایی نداشتیم، مرا پذیرفت و تعامل خوبی داشت، اما حالا که پس از گذشت زمان و آشنایی، نمیخواهم به او بیاعتنایی کنم و او را نادیده بگیرم.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر خندهاش ناراحت است، و این ناراحتی بیشتر میشود. جراحتی که دارم، بیشتر میسوزاند؛ چون وقتی او به من نمک میزند، درد مرا بیشتر میکند.
هوش مصنوعی: امروز «نظیری» را به مجلس دعوت کردم و اشتباه کردم؛ زیرا چشمهای پر از اشک او مرا در برابر همه رسوا کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رخش شمعی است دود آن کمند عنبر آلودش
عجب شمعی که از بالا به پایان میرود دودش
دمی در بزم و صد ره میکشد از بیم و امیدم
عتاب عشوه آمیز و خطاب خنده آلودش
میان آب و آتش داردم دیوانه وش طفلی
[...]
شوم از مدعی خوشدل، چو بینم از تو خشنودش
به امیدی که وصل آبی بر آتش میزند زودش
چو نتوان پیش مردم، خوارتر شد زین که من هستم
نمیدانم دگر از خواری من چیست مقصودش
ازو رنجیده غیر و میکند اظهار خشنودی
[...]
نشد روشن چراغم از عذار آتش اندودش
مگر چشمی دهم درموسم خط آب ازدودش
اجابتهاست درطالع دعای دامن شب را
یکی صد شد امید من زخط عنبر آلودش
دل سنگش کجا برتشنه دیدار می سوزد؟
[...]
ز مستی گر رسد دستم به لبهای نمک سودش
شود یاقوت دست افشار لعل خندهآلودش
مروت نیست با طبعم گهی از ناز میگوید
چه میکردم اگر انصاف هم یارب نمیبودش
نگاه گرمی امشب آتشی افروخت در دلها
[...]
دلی دارم که غیر از غنچه بودن نیست بهبودش
تبسم همچو زخم صبح میسازد نمکسودش
توان از حیرتم جام دو عالم نشئه پیمودن
نگاهی سودهام امشب به لبهای میآلودش
ز موج خط وقار شعلهٔ حسنش تماشا کن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.