گنجور

 
نظیری نیشابوری

ذوق وجدان و نظر خالص شد و خامم هنوز

صاف شد می ها ولی من دردی آشامم هنوز

گوش و لب بر مژده دیدار و قاصد در سفر

خانه پر شادی و در راهست پیغامم هنوز

برنمی آید هلال عیدم از ابر امید

عمر رفت و همچو طفلان بر سر بامم هنوز

روز مولودم فلک محضر به فرزندی نوشت

بس که خوارم از پدر نشنیده کس نامم هنوز

سیر هفتاد و دو ملت کرده ام در طور عشق

کس نمی داند چه خواهد بود انجامم هنوز

مکر ابلیس و فریب دانه ام آمد بیاد

بارها گشتم ز قید آزاد و در دامم هنوز

از درون دوزخ ز بی تابی برون اندازدم

صدره از خامی به آتش رفتم و خامم هنوز

گرچه از صحت ز بدمستی برونم کرده اند

جرعه ای از رحم می ریزند در جامم هنوز

شکر اگر ردم «نظیری » تلخ بر طبعش نیم

می کند گاهی لبی شیرین به دشنامم هنوز

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
حافظ

برنیامد از تمنّایِ لَبَت کامم هنوز

بر امید جامِ لعلت دُردی آشامم هنوز

روز اول رفت دینم در سرِ زلفین تو

تا چه خواهد شد در این سودا سرانجامم هنوز

ساقیا یک جرعه‌ای زان آبِ آتش‌گون که من

[...]

وحشی بافقی

گرچه دوری می‌کنم بی‌صبر و آرامم هنوز

می‌نمایم اینچنین وحشی ولی رامم هنوز

باورش می‌آید از من دعوی وارستگی

خود نمی‌داند که چون آورده در دامم هنوز

اول عشق و مرا سد نقش حیرت در ضمیر

[...]

عرفی

داغ داغم کرد یأس و طالب کامم هنوز

دوزخی در هر بُن مو دارم و خامم هنوز

آبم آتش گشت و خاکم شد ز خاکستر بدل

اندرین ره کس نمی داند سرانجامم هنوز

صدهزاران شب ز آه آتشینم تیره روز

[...]

صائب تبریزی

خاک من بربادرفت ودردی آشامم هنوز

توتیا شد جام ومی باقی است درجامم هنوز

زان فروغی کز رخش افتاد درکاشانه ام

آتشین تبخاله جوشد از لب بامم هنوز

برگرفت از خاک بوی زلف اویک شب مرا

[...]

قدسی مشهدی

کام جانم با من و من در پی کامم هنوز

کعبه با خود دارم و در قید احرامم هنوز

کی رسد در عشق، لاف پختگی کس را، که من

همچو خاکستر ز آتش زادم و خامم هنوز

مستی حیرت مرا محروم کرد از ذوق وصل

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه