ذوق وجدان و نظر خالص شد و خامم هنوز
صاف شد می ها ولی من دردی آشامم هنوز
گوش و لب بر مژده دیدار و قاصد در سفر
خانه پر شادی و در راهست پیغامم هنوز
برنمی آید هلال عیدم از ابر امید
عمر رفت و همچو طفلان بر سر بامم هنوز
روز مولودم فلک محضر به فرزندی نوشت
بس که خوارم از پدر نشنیده کس نامم هنوز
سیر هفتاد و دو ملت کرده ام در طور عشق
کس نمی داند چه خواهد بود انجامم هنوز
مکر ابلیس و فریب دانه ام آمد بیاد
بارها گشتم ز قید آزاد و در دامم هنوز
از درون دوزخ ز بی تابی برون اندازدم
صدره از خامی به آتش رفتم و خامم هنوز
گرچه از صحت ز بدمستی برونم کرده اند
جرعه ای از رحم می ریزند در جامم هنوز
شکر اگر ردم «نظیری » تلخ بر طبعش نیم
می کند گاهی لبی شیرین به دشنامم هنوز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به احساسات عمیق و درونی خود اشاره میکند. او از حالت درونیاش و تجربههای تلخ و شیرینی که در زندگی داشته سخن میگوید. شاعر از دردها و مخالفتهایی که هنوز در دلش دارد، حتی به رغم زیباییهایی که در زندگیاش وجود دارد، صحبت میکند. او به انتظار دیدار معشوق و آمدن عید و شادی اشاره میکند، در حالی که در درونش هنوز غم و ناراحتی وجود دارد. به نوعی، شاعر احساس میکند که با وجود تجربههای زیاد در عشق و زندگی، هنوز در گمراهی و سرگردانی به سر میبرد و همچنان در جستجوی آرامش و حقیقت است.
هوش مصنوعی: شعور و احساسات خالص به دست آمده، ولی من هنوز در حالت ناپختگی هستم. اگرچه شرابها صاف شدهاند، من همچنان با درد و رنج دست و پنجه نرم میکنم.
هوش مصنوعی: گوش و دهانم منتظر خبر خوش از دیدار هستند و پیامآور در راه است. خانهام پر از شادی است و هنوز پیغام من فرستاده نشده.
هوش مصنوعی: هلال عید من از ابر امید پیدا نمیشود. عمر من گذشته و من هنوز مانند کودکان بر روی بام انتظار میکشم.
هوش مصنوعی: در روز تولد من، آسمان نامهای به دنیا نوشت و به خاطر اینکه پدرم به من اهمیت نمیدهد، هنوز هیچکس نامم را نشنیده است.
هوش مصنوعی: من در راه عشق، تجربیات و سفرهایی به میان هفتاد و دو ملت داشتهام، اما هنوز هیچکس نمیداند که سرانجام کارم به کجا خواهد رسید.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که انسان در معرض وسوسهها و فریبهایی قرار دارد که ممکن است بارها او را به تنگنا بیندازند. با وجود تلاش برای رهایی و آزاد شدن از این دامها، هنوز به آن گرفتار است و از آن خارج نشده.
هوش مصنوعی: از درون جهنم، به دلیل بیتابی، خود را رهایی بخشیدم و با وجود اینکه به آتش رفتم، هنوز نادان و خام هستم.
هوش مصنوعی: هرچند که به خاطر حال نامناسبم از شراب دور شدهام، اما هنوز هم کمی از ماهیّت شیرین آن در لیوانم باقی مانده است.
هوش مصنوعی: اگر شکر را از من بگیرند، تلخی آن را حس نمیکنم، زیرا گاهی با زبان شیرین، حتی به دشنام دادن ادامه میدهم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
برنیامد از تمنّایِ لَبَت کامم هنوز
بر امید جامِ لعلت دُردی آشامم هنوز
روز اول رفت دینم در سرِ زلفین تو
تا چه خواهد شد در این سودا سرانجامم هنوز
ساقیا یک جرعهای زان آبِ آتشگون که من
[...]
گرچه دوری میکنم بیصبر و آرامم هنوز
مینمایم اینچنین وحشی ولی رامم هنوز
باورش میآید از من دعوی وارستگی
خود نمیداند که چون آورده در دامم هنوز
اول عشق و مرا سد نقش حیرت در ضمیر
[...]
داغ داغم کرد یأس و طالب کامم هنوز
دوزخی در هر بُن مو دارم و خامم هنوز
آبم آتش گشت و خاکم شد ز خاکستر بدل
اندرین ره کس نمی داند سرانجامم هنوز
صدهزاران شب ز آه آتشینم تیره روز
[...]
خاک من بربادرفت ودردی آشامم هنوز
توتیا شد جام ومی باقی است درجامم هنوز
زان فروغی کز رخش افتاد درکاشانه ام
آتشین تبخاله جوشد از لب بامم هنوز
برگرفت از خاک بوی زلف اویک شب مرا
[...]
کام جانم با من و من در پی کامم هنوز
کعبه با خود دارم و در قید احرامم هنوز
کی رسد در عشق، لاف پختگی کس را، که من
همچو خاکستر ز آتش زادم و خامم هنوز
مستی حیرت مرا محروم کرد از ذوق وصل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.