سر برآور بر کله داران قباها تنگ ساز
روی بنما عاقل و دیوانه را یک رنگ ساز
شاه و درویش از دل و جان آرزومند تواند
گر نسازی با پلاس فقر با اورنگ ساز
خواست ایزد از دل سخت تو بنماید مثل
با خلیل خویش گفتا کعبه را از سنگ ساز
ما به کلی بر تو ملک دل مسلم داشتیم
حسن را بر تخت بنشان غمزه را سرهنگ ساز
با تو گستاخی است گفتن ترک بدخویی نمای
با دل خود گفته ایم آیینه را بی زنگ ساز
موج حرمان بین و در کشتی آزادی نشین
قهر دوران بین و عریانی سلاح جنگ ساز
یار اگر جوری کند بر جبهه طالع نگار
بخت اگر رحمی کند فهرست نام و ننگ ساز
صوفی و مطرب ز بانگت در خلاف افتاده اند
یا صداع کس مده یا ناله را آهنگ ساز
ما به ناخن تار و پود جسم از هم کنده ایم
خواه تار سبحه گردان خواه زلف چنگ ساز
نیست با آسودگی چندان «نظیری » لذتی
با لب پرخنده و با چشم پرنیرنگ ساز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی تضادهای انسانی و اجتماعی پرداخته و به نکات مختلفی اشاره میکند. شاعر از فقر و ثروت، دیوانگی و عقل، و زیبایی و زشتی سخن میگوید و خواهان برابری بین همه افراد جامعه است. او به دنبال یک واقعیت است که نشان دهد در دل همه، آرزوی یکسانی وجود دارد. در این میان به مشکلات و چالشهای زندگی، همچون عشق و غم، نیز اشاره میکند. همچنین، او به دوگانگیهای زندگی اشاره کرده و تاکید میکند که زیبایی و شادی میتواند در کنار درد و رنج وجود داشته باشد. در نهایت، شاعر به تقدیر و سرنوشت نیز پرداخته و این پیغام را میدهد که با وجود همهمه و مشکلات، انسان باید به دنبال یافتن لذت و شادی واقعی باشد.
هوش مصنوعی: سربازان، نشانههای خود را نشان بده و بر سر فرماندهان خود قد علم کن. لباسهایی که به تن دارند را تنگتر و مچالهتر کن؛ چهرهات را به همه نشان بده تا عقلمندان و دیوانهها را یکسان ببینند.
هوش مصنوعی: فرقی نمیکند که انسان چگونه باشد، چه در مقام شاه باشد و چه در مقام درویش، همه در عمق وجودشان آرزو دارند که بتوانند از آنچه دارند بهرهبرداری کنند. اما اگر خود را در قید و بند فقر نگهداری، هیچگاه نخواهی توانست با زرق و برق و زیبایی زندگی کنار بیایی.
هوش مصنوعی: خداوند میخواهد که دل سخت تو مانند دل خلیل (ابراهیم) نرم شود و به او الهام کند که کعبه را از سنگ بسازد.
هوش مصنوعی: ما به طور کامل به تو عشق ورزیدیم و دلمان را به تو سپردیم. حسن را بر تخت نشاندار و با حرکات عاشقانهاش، فرماندهی کن.
هوش مصنوعی: با تو درشتی و بیادبی را نمیتوان گفت، اما با دل خود به طور پنهانی این را به آیینهای که بدون زنگ باشد، یادآوری کردهایم.
هوش مصنوعی: نگاه کن به موجهای غم و اندوه، و در کشتی آزادی و رهایی جا بگیر. دورانی را ببین که در آن قهر و خشم حاکم است و سلاحهای جنگ در دست مردم نمایان است.
هوش مصنوعی: اگر یار به زیبایی و هنر رفتار کند، و شانس و سرنوشت به ما رحم کند، فهرستی از نام نیک و بد برای ما خواهد ساخت.
هوش مصنوعی: صوفی و نوازنده به خاطر صدای تو دچار اختلاف نظر شدهاند. یا به کسی که دچار سردرد است، چیزی نده یا به ناله و زاری آهنگی ببخش.
هوش مصنوعی: ما با ناخن خود، رشتههای جسم را از هم جدا کردهایم، چه تارهای سبحهای که میچرخانیم، چه زلفهایی که مانند ساز چنگ هستند.
هوش مصنوعی: آسودگی و راحتی حقیقتاً لذتی ندارد که مانند خندهای دلنشین و چشمی پر از فریبنده باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یا مرا قربانی آن چشم شوخ و شنگ ساز
یا تماشا گاه جانم آن رخ گلرنگ ساز
زان همه دلها که از خوبان ربودی گرد خویش
تا نبیند چشم اغیارت حصار سنگ ساز
دعوی خون بر لبت بسیار شد، بهر خدا
[...]
از شراب ارغوانی چهره را گلرنگ ساز
بر نسیم از جوش گل جای نفس راتنگ ساز
می رسد روزی که بر بالینت آید آفتاب
همچو شبنم سعی کن آیینه را بی زنگ ساز
از تماشای تو دلهای اسیران آب شد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.