چرخ پرویز نیست آتش بیز
نه ممری درو نه جای گریز
شفقش خون مردم دانا
افقش ساغری ز خون لبریز
هر طرف می برد هراسانم
قهر مریخ با بلارک تیز
خبرم نیست تا کجا کشدم
نتوان کرد از قضا پرهیز
در خسک خانه های هندم سوخت
یاد صنعان و مکه و تبریز
به سلامت کسی نبرد ایمان
زین زمین سیاه کافرخیز
از مداین شناس و آثارش
حسن شیرین و عشرت پرویز
ظاهر از بیستون هنوز شود
شور فرهاد و شیهه شبدیز
از اقامت شدم گرانجان کو
طبل شب گیر و ناله شب خیز
برد قصب السبق ز من پیری
دیر بر رخش می زنم مهمیز
کار در دست ما «نظیری » نیست
با قضا نیست هم مجال ستیز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حالتی ناامیدانه و پر از تشویش و ترس میپردازد. شاعر از ناپایداریها و چالشهای زندگی صحبت میکند و به احساس بیپناهی و سرگردانی اشاره میکند. او به یاد گذشتههای دور خود میافتد و از خسارتهایی که در این مسیر متحمل شده سخن میگوید. همچنین، از عشق و زیباییهای دنیا با حسرت یاد میکند و بر لزوم مقابله با قضا و سرنوشت تاکید دارد. شعری است پر از نمادها و تصاویر غمانگیز که نشاندهندهی وضعیت روحی شاعر است.
هوش مصنوعی: این دنیا مانند چرخوفلک پرویز نیست که انسان را به سادگی و راحتی در بر بگیرد. نه میتوان به آن اعتماد کرد و نه در آن جایی برای فرار وجود دارد.
هوش مصنوعی: شفقی که در آسمان دیده میشود، بهگونهای است که گویی خون مردم دانا در آن جریان دارد و افق به مثابه ظرفی پر از این خون به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: هر سو که میروم، از ترس مرا به وحشت میافکند، خشم مریخ به سمت بلارک تیز آمده است.
هوش مصنوعی: نمیدانم تا کجا باید پیش بروم و از بدشانسی نمیتوانم خود را از این وضعیت دور نگهدارم.
هوش مصنوعی: در خانههای کثیف و بینظم هند، یاد و خاطرهی عشق و جاذبههای مکه و تبریز در دل سوخت.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به این موضوع اشاره میکند که ایمان و اعتقاد واقعی انسانی نباید تحت تاثیر مشکلات و چالشهای سخت و تاریک زندگی قرار بگیرد. به عبارتی، ایمان باید مانند یک پناهگاه محکم باشد که انسان را در برابر دشواریها و ناپسندها محافظت کند.
هوش مصنوعی: شهر مداین را بشناس و زیباییهایش را ببین؛ مانند نازکی و لطافت شیرین و لذت و خوشی پرویز.
هوش مصنوعی: ظاهر از بیستون هنوز صدای عشق و شجاعت فرهاد را میدهد و شیهه اسب افسانهای شبدیز را به گوش میرساند.
هوش مصنوعی: از نشستن در یک جا خسته و افسردهام، کجا میتوانم بروم که صدای طبل شب و نالههای شبانه مرا آزار ندهد؟
هوش مصنوعی: در میدان رقابت، برتری و پیروزی را از من گرفتهاند، اما من با وجود سالخوردگی، همچنان با عزم و اراده، تلاش میکنم و بر اسبم تأکید میکنم.
هوش مصنوعی: کارهایی که در دست ماست هیچ وابستگی به نظیری ندارد و به سرنوشت هم ارتباطی ندارد؛ اینکه بخواهیم با آن مقابله کنیم، ممکن نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گرچه زردست همچو زر پشیز
یا سفیدست همچو سیم ارزیز
منم امروز بسته در سمجی
چشم بر دوخته چو مار گریز
هست پیراهنی و شلواری
نیست بر هر دو نیفه و تیریز
بر جهان دارم و روا دارم
[...]
ای سنایی به گرد حران گرد
تا بیابی ز جود ایشان چیز
نزد نادیدگان و نااهلان
کی بود بذل و همت و تمییز
کودک خرد بیخرد بدهد
[...]
نرگسم وعده کرد و داد پیاز
شکرم وعده کرد و داد مویز
عوض در بمن نمود شبه
بدل زر بمن رسید پشیز
نیست انبان بی سر و پایان
[...]
پلپلی چند را بر آتش ریز
غلغلی در فکن به آتش تیز
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.