عیشم خوش از آن شعله افروخته باشد
نقلم دل ریش و جگر سوخته باشد
از محنت لب بستنم آن کس شود آگه
کز تیغ جفا چاک دلی دوخته باشد
در عرصه گلزار کند ناله ز تنگی
مرغی که به کنج قفس آموخته باشد
نیکوییی ما در ره بازار خریدند
عیبش به متاعیست که نفروخته باشد
محتاجی ما باعث آسایش ما شد
غارت نخورد هرکه نیندوخته باشد
گرمی مفروشید که در مجمع ما نیست
شمعی که نه از سوز خود افروخته باشد
از صدق نفس چند زنی لاف «نظیری »
مشکت همه سرب و جگرسوخته باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار به بیان احساسات عمیق خود میپردازد. او از شادیای که از شعله عشق میگیرد سخن میگوید، هرچند دلش از غم و جراحت میسوزد. او احساس میکند کسی که در درد و رنجش شریک میشود، بیشتر از دیگران به حال او آگاه است. در مورد نالهاش به ناتوانی و محدودیت خود در زندان قفس میگوید. شاعر به این نکته اشاره میکند که زیبایی او در بازار زندگی خریداری شده، اما عیبهایش به متاعی است که نتوانسته بفروشد. همچنین میافزاید که نیاز او باعث آسایشش شده و کسانی که بیکوشش زندگی کردهاند، به نقصان دچار میشوند. او از گرمای احساساتش میگوید که اگر در جمع نباشد، بیفایده خواهد بود و در پایان بر صداقت و خلوص خود تأکید میکند و میگوید اگر دلش سوخته است، این نشان از صدق و راستگویی اوست.
هوش مصنوعی: زندگی من به خاطر آتش عشق و شور و شوقی که در دلم دارم، شیرین است؛ حتی اگر دلم شکسته و جگرم داغ دیده باشد.
هوش مصنوعی: کسی که از درد و رنجی که تحمل کردهام باخبر شود، متوجه میشود که دل من از تلاش برای تحمل زخمها دوخته شده است.
هوش مصنوعی: پرندهای که در قفس اسیر شده و به تنگی و محدودیت خود عادت کرده، در میان گلزار و زیباییها فقط ناله و شکایت میکند.
هوش مصنوعی: خوبی ما در بازار مورد توجه قرار میگیرد، اما عیبی که ممکن است داشته باشیم به کالاهایی برمیگردد که به فروش نرود.
هوش مصنوعی: نیازمندی ما موجب آرامش ما شد؛ هر کسی که هیچ ذخیرهای نداشته باشد، مورد خطر و آسیب قرار نمیگیرد.
هوش مصنوعی: اگر در جمع ما شمعی وجود ندارد که از گرما و سوز خود روشنایی ببخشد، باید حرارت و گرما را در دلهای خود ایجاد کنیم.
هوش مصنوعی: اگر از روی صداقت و راستگویی مدام از خودت شیوههای خاصی بگویی، به خاطر داشته باش که تمام آنها میتوانند ناشی از درد و رنج واقعی باشند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر شمع جمالی که بر افروخته باشد
پروانه او جان من سوخته باشد
چشم از تو که پوشد مگر آن طفل که چون زاد
از مادر ایام نظر دوخته باشد
خواهد به نثار قدمت دیده من ریخت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.