آمد سحر که دیر و حرم رفت و رو کنند
تا بازم از نصیب چه خون در سبو کنند
ما قابل نشاط و شکرخنده نیستیم
تا شهد خوشگوار که را در گلو کنند
آنان که تنگ ظرفی ما را شنیده اند
می بهر آزمایش ما جستجو کنند
آلودگی به گریه ز دامان نمی رود
دلق مرا به سیل مگر شست و شو کنند
تصدیع کم کشند گل و باده تا به کی
در کار بی دماغی ما آبرو کنند
کو زخم عاشقانه که در جلوه گاه حسن
صد چاک دل به تار نگاهی رفو کنند
تو کار دل به غمزه معشوق واگذار
بی طاقتی مکن که نکویان نکو کنند
حق عطای عشق نسازند هیچ ادا
گر خلق عمر در سر این گفت وگو کنند
دیگر ز آب دیده «نظیری » به خون نشست
چندان نماند دل که غم و غصه بو کنند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از حال و هوای شب و سحر میگوید و به ناتوانی و ناامیدی انسانها در مقابل زندگی و عشق اشاره میکند. او به این موضوع میپردازد که انسانها نمیتوانند از خوشی واقعی بهرهمند شوند و سرگرم موانع و غمها هستند. شاعر همچنین به درد و زخمهای عاشقانه اشاره میکند و میگوید که دیگر هیچ چیز نمیتواند دل را التیام بخشد. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که عشق و احساسات عمیق به سادگی درک نمیشوند و زندگی پر از غم و اندوه است.
هوش مصنوعی: صبح فرارسید و وقت آن است که دیر و حرم به کار خود ادامه دهند، تا ببینیم دوباره چه اتفاقی میافتد و چه زندگی یا بختی برای ما رقم میخورد.
هوش مصنوعی: ما افرادی نیستیم که بتوانیم بخندیم و شکرگزار باشیم، پس به چه کسی باید شیرینترین شهد را در گلو بدهیم؟
هوش مصنوعی: کسانی که درباره ما نظر دادهاند و به محدودیتهای ما پی بردهاند، به دنبال آزمودن و سنجش ما هستند.
هوش مصنوعی: غصه و مشکلات من از دامنم جدا نمیشود، فقط با شستن و تمیز کردن میتوانم از این وضعیت رها شوم.
هوش مصنوعی: گل و باده تا چه زمانی به خاطر بیحوصلگی و بیتوجهی ما آسیب خواهند دید و در دنیای ما آبرو به خطر خواهند انداخت؟
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی اشاره دارد به زخمهای دل عاشقانی که به خاطر زیبایی معشوق دچار درد و رنج میشوند. در این متن، عشق و جذابیتهای ظاهری معشوق باعث به وجود آمدن احساسات عمیق و آسیبپذیری در دل عاشق میشود. زخمهای ناشی از عشق، برخلاف درد و رنجی که به همراه دارند، در جستجوی زیبایی و نگاه معشوق به نوعی ترمیم و رفو شدگی تبدیل میشوند.
هوش مصنوعی: به دل رنج و غمهای خود اهمیت نده و اجازه بده که محبوب با ناز و دلربایی خود کارش را بکند. خودت را بیتاب نکن، زیرا زیبایان همیشه کارهای زیبا انجام میدهند.
هوش مصنوعی: عشق حقیقی را نمیتوان با هیچ گونه نمایشی یا تظاهر به دست آورد، حتی اگر تمام عمر را صرف گفتوگو و بحث درباره آن کنیم.
هوش مصنوعی: دیگر دردی از دیدهی «نظیری» باقی نمانده است که دل به درد و اندوه عادت کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا زنده ایم بر من و تو گفتگو کنند
از بعد ما حدیث من و تو نکو کنند
چون روزگار کش همه کس ذم همیکند
وانگه چو در گذشت همه یاد او کنند
وقتست ای حریف که می در سبو کنند
دردیکشان بمنزل مقصود رو کنند
ما جوی شیر و قصر زبرجد گذاشتیم
ساقی بگو که میکده را رفت و رو کنند
می ده که وضع میکده بی مصلحت نشد
[...]
آسودگان چو نشئه درد آرزو کنند
آیند و خاک کشتهٔ تیغ تو بو کنند
یک دم اگر ستم نکنی میرم از الم
بیچاره آن کسان که به لطف تو خو کنند
ای دل رسی چه بر در بیتالحرام وصل
[...]
زان خم که زاهدان به قدم آب جو کنند
شوریدگان صومعه می در سبو کنند
یابند جمله مهر سلیمان و جام جم
گر خاک راه میکده را رفت و رو کنند
در خشت و سنگ میکده دیدم معاینه
[...]
کاش آن کسان که منعم از آن تند خو کنند
صد دل نموده وام و نیم نگاهی به او کنند
این تشنگی به جام و قدح کم نمی شود
با ساقیان بگو که فکر سبو کنند
این است التماس که ما را پس از وفات
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.