گنجور

 
نظیری نیشابوری

گر کند گیتی وفایی با وفاداران خوش است

زندگانی با عزیزان، عیش با یاران خوش است

محنتِ شب‌گیر با شوقِ حَرم دشوار نیست

گر بیادت بگذرد شب‌های بیداران خوش است

نرگسِ شوخِ تو مست از نالهٔ شب‌گیر ماست

می‌فروشان را سر از غوغای می‌خواران خوش است

مال و عصمت را زلیخا بد درین سودا نباخت

ماهِ کنعان بردن از خیلِ خریداران خوش است

فرجه‌ای نگذاشت گردون تا از آن بیرون روم

پیرِ کودک‌دل چه با قیدِ گرفتاران خوش است

ذوقِ مرغان می‌پراند مرغِ نوآموز را

نو به کوی دوست رفتن با هواداران خوش است

حیرتم نیکو ز استیلای عشق آزاد ساخت

چون مرض طغیان نماید خوابِ بیماران خوش است

ساقیِ هم‌رنگ باید ساغرِ گل‌رنگ را

می‌پرستان را نظر بر لاله‌رخساران خوش است

غرقِ طوفان شد «نظیری‌» هر که دل بر مال بست

رخت بیرون ده که کشتیِ سبک‌باران خوش است

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
حافظ

صحنِ بُستان ذوق بخش و صحبتِ یاران خوش است

وقت گل خوش باد کز وی وقتِ میخواران خوش است

از صبا هر دم مشامِ جانِ ما خوش می‌شود

آری آری طیبِ انفاسِ هواداران خوش است

ناگشوده گل نقاب، آهنگِ رحلت ساز کرد

[...]

امیرعلیشیر نوایی

گوشه میخانه امن و مستی یاران خوش است

چون صراحی گریه‌های تلخ میخواران خوش است

واعظ افسرده از غوغا رماند مرغ حال

از هجوم عشق فریاد دل‌افکاران خوش است

جام لعل کامکاران نیست آن مقدار خوش

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه