گنجور

 
امیرعلیشیر نوایی

گوشه میخانه امن و مستی یاران خوش است

چون صراحی گریه‌های تلخ میخواران خوش است

واعظ افسرده از غوغا رماند مرغ حال

از هجوم عشق فریاد دل‌افکاران خوش است

جام لعل کامکاران نیست آن مقدار خوش

در سفال کهنه خوناب جگرخواران خوش است

ای که داری تندرستی شکر صحت را گهی

از ترحم پرسش احوال بیماران خوش است

جام جم اهل فنا نوشند کاندر میکده

نشئه رطل گران بهر سبکباران خوش است

چند خواب ناز اگر باید چو شمعت روشنی

دان که شب‌ها گریه پرسوز بیداران خوش است

فانیا چون در خرابات آمدی از خانقه

زهد را بگذار کاینجا رسم خماران خوش است

 
 
 
حافظ

صحنِ بُستان ذوق بخش و صحبتِ یاران خوش است

وقت گل خوش باد کز وی وقتِ میخواران خوش است

از صبا هر دم مشامِ جانِ ما خوش می‌شود

آری آری طیبِ انفاسِ هواداران خوش است

ناگشوده گل نقاب، آهنگِ رحلت ساز کرد

[...]

نظیری نیشابوری

گر کند گیتی وفایی با وفاداران خوش است

زندگانی با عزیزان عیش با یاران خوش است

محنت شب گیر با شوق حرم دشوار نیست

گر بیادت بگذرد شب های بیداران خوش است

نرگس شوخ تو مست از ناله شب گیر ماست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه