گنجور

 
نظیری نیشابوری

شرم می‌آید ز قاصد طفل محبوب مرا

بر سر راهش بیندازید مکتوب مرا

دست پرورد توام ای عشق، پاس من بدار

هرکه بیند از تو می‌داند بد و خوب مرا

فرصتت بادا که می‌باید ستمکاری چنین

این قرار و طاقت و این صبر ایوب مرا

ناز پرورد وصالم گوش بر حرفم مکن

آرزو بسیار باشد طبع محبوب مرا

بی‌سوالی خون خود در حشر می‌بخشم به او

زان که دانم از طلب عارست مطلوب مرا

شوخ‌طبعی، ز اختلاط غیر منعت چون کنم

بیش ازین نتوان شنیدن حرف دلکوب مرا

امشب از یوسف‌رخی چشم «نظیری» روشن است

باز نوری هست در کاشانه یعقوب مرا

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
بابافغانی

بد نمیآید هلاک دوستان خوب مرا

ذره یی میل محابا نیست محبوب مرا

شرم رویش خلق را منع از تماشا میکند

کس ندیدست و نبیند ماه محجوب مرا

ذره وارم دل ربود از دست مهر آفتاب

[...]

عرفی

التفاتی نیست با امید مطلوب مرا

مرحمت با یاس باشد، خوی محبوب مرا

تا به حال من کند اندیشه های باطلش

پیش او در آتش اندازید مکتوب مرا

زان حجاب افتاد و زین عم خانه می ناید برون

[...]

صائب تبریزی

از نظر یک لحظه دوری نیست محبوب مرا

پیرهن از پردهٔ چشم است یعقوب مرا

تار و پود بوی پیراهن رسا افتاده است

شکوه از هجرانِ یوسف نیست یعقوب مرا

کعبهٔ مقصود را آغوشِ محرم حلقه است

[...]

قدسی مشهدی

رغیرتم پوشیده از چشم بدان، خوب مرا

داده جا در پرده دل طفل محجوب مرا

مدعی بر خویش می‌پیچد چو مکتوب از حسد

ناگرفت از دست قاصد یار مکتوب مرا

عکس رویش را زچشم آیینه دل جذب کرد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از قدسی مشهدی
ابوالحسن فراهانی

خوب نبود آشنایی با بدان خوب مرا

طالب غیری نباید بود مطلوب مرا

نام بی‌دردان به تقریب شکایت برده‌ام

بی‌سبب خواهان نباشد یار مکتوب مرا

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه