شمارهٔ ۳۲ - این قصیده در مدح عمدة الشعرای خلاق المعانی نادره دوران خواجه عالمیان خواجه حسین ثنایی گفته شده
گهر فروش شناسد ز در بها کردن
که مزد من نتواند کسی ادا کردن
سخن چو مزد سخن هست گو نوال مباش
ز گنج جایزه به دخل آشنا کردن
شد از کسوف کرم تیره آن چنان ایام
که شعله راست ز هم خواهش ضیا کردن
ز بس فسردگی باغ می کنم فریاد
که بلبلی به هوا آید از نوا کردن
همای اوج سخن طوطی مسیح مقال
که می توان به سخن هاش جان فدا کردن
خدیو نظم ثنایی که در مبادی فکر
بلند گشت ازو پایه ثنا کردن
زهی به معجز معنی امام اهل سخن
مسیح را به تو فرض است اقتدا کردن
به نسبت تو کسی کو سخن ادا نکند
ببایدش دگر آن گفته را قضا کردن
تویی که در چمن نظم کارخانه تست
ز مشگ رایحه در دامن صبا کردن
به مجلسی که تو دیوان شعر بگشایی
صبا خجل شود از ذوق غنچه واکردن
ز عرض جلوه کند گاه نطق تو معنی
چنان که شاهد مقصود در دعا کردن
به زیر پرده نظمت عروس معنی را
ز عقد طبع لئیمان بود ابا کردن
چو ناکسش ز پی خواستن بیاراید
به چشم او نتوان سرمه از حیا کردن
هزار سال اگر دست عجز بگشاید
ز ابرویش گرهی مشکلست واکردن
ولیک حاجت دانادلان به حضرت او
روا بود چو دعاهای بی ریا کردن
چو خصم را نرسد دست بر عروس مراد
علاج او نبود غیر افترا کردن
همیشه لوح و قلم شاهدند بر سخنت
که خامه تو نرفتست بر خطا کردن
تبارک الله ازان خامه شکرگفتار
که هرگه آوریش در سخن ادا کردن
صریر او به بیان فصیح و فکر دقیق
به سلک نظم درآید پی ندا کردن
سخن پناها در مجلست «نظیری » را
بود ز بی ادبی بهر شعر جا کردن
به نزد گوهر نظمت بیان نمودن شعر
حدیث خاک بود نزد کیمیا کردن
اگر به سوی ضمیر تو بگذرد فکری
ببایدش به دو صد بحر آشنا کردن
چه معجزست ندانم محیط طبع تو را
که بیشتر شودش مایه از عطا کردن
عدو که با تو زند لاف شیر چنگالی
چو گربه زاده خود بایدش غذا کردن
عقیق ناب بود قابل نشان سخن
نگین شه نسزد سنگ آسیا کردن
به دل ربایی نظمت چه در نماند خصم
که جذبه کاه تواند به کهربا کردن
وگر امید به فیض زلال تربیت است
مرا رسد به سخن دعوی بقا کردن
رقیب لابه گری گو ز کوی دوست ببر
که مشکلست حکایت به طرز ما کردن
همیشه تا بود آزادگان طبع تو را
بر آسمان نظر از اوج کبریا کردن
قد معاند نظمت چنان خمیده شود
که بایدش به زمین خامه را عصا کردن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به ستایش سخن و هنر ادبیات پرداخته و تأکید میکند که هیچکس نمیتواند حق سخن را ادا کند. او بیان میکند که اگر حتی سالها تلاش شود، باز هم نمیتوان به زیبایی و معانی عمیق سخن دست پیدا کرد. شاعر همچنین به قدرت و جذابیت کلام خود اشاره میکند و میگوید که کلامش در محافل باعث تحیر و خجلت دیگران میشود. او با ذکر معانی عمیق، بر اهمیت و ارزش هنر سخنوری تأکید میکند و میگوید که تنها کسی که به این مقام و کمال میرسد، میتواند به دیگران آموزه دهد و دعا کند. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که شاعری و سخنوری خود به نوعی جادو و معجزه است که تنها در اختیار اوست و دیگران قادر به تقلید از آن نیستند.
هوش مصنوعی: فروشندهی گوهر، ارزش آن را از درونش میشناسد و به همین دلیل نمیتواند کسی به اندازهی آن به من پاداش بدهد.
هوش مصنوعی: سخن مانند پاداش و پاداش گویندگی است، پس نیکو سخن بگو و از مخفی کردن گنجها و پاداشها خودداری کن.
هوش مصنوعی: در اثر تاریکی ناشی از کسوف، زمان به گونهای تاریک و غمانگیز گذشت که حتی شعلههای روشنایی نیز در تلاش برای درخشش و تابیدن به هم نزدیک شدهاند.
هوش مصنوعی: به خاطر دلزدگی و ناراحتی که از وضعیت باغ دارم، به حدی فریاد میزنم که شاید بلبل به خاطر صدایم به پرواز درآید و از نغمهخوانی من خوشحال شود.
هوش مصنوعی: پرندهای که به اوج سخن پرواز میکند، همانند طوطیای است که به زیبایی کلام مسیح سخن میگوید. چه بسا که انسان بتواند به خاطر شنیدن این سخنان، جانش را فدای آن کند.
هوش مصنوعی: خدای بزرگ و با عظمت که ابتدا و بنیاد آفرینش را سبب شده و از اوست که انسانها برای ستایش و ثناگویی الهام میگیرند.
هوش مصنوعی: ای کاش معجزهای که در کلام امام اهل سخن وجود دارد، بر تو روشن شود. تو باید از مسیح پیروی کنی و به او اقتدا کنی.
هوش مصنوعی: هر کسی نتواند به اندازه تو صحبت کند، باید آنچه را که گفته، فراموش کند و نادیده بگیرد.
هوش مصنوعی: تو آن کسی هستی که در گلزار، نظم و ترتیب کارخانهات به مشکی میماند که در دامن نسیم خوشبو میپیچد.
هوش مصنوعی: هرگاه در جمعی حضور یابی و شعرهای خود را بخوانی، نسیم صبحگاهی هم از زیبایی و لطافت آن غنچهای که باز میشود، شرمنده خواهد شد.
هوش مصنوعی: گاهی سخن تو به وضوح بیانگر معانی عمیق است، مانند شاهدی که در هنگام دعا کردن حضور دارد و مقصود را نمایان میسازد.
هوش مصنوعی: در زیر پوشش شعر، زیبایی معنا به خاطر طبع زشت نفسانی که نمیخواهد آن را بپذیرد، پنهان است.
هوش مصنوعی: اگر شخص نادانی به دنبال چیزی باشد و خود را در برابر او زیبا جلوه دهد، از حیا نمیتواند سرمهای به چشمانش بزند.
هوش مصنوعی: حتی اگر هزار سال هم تلاش کنیم و دست نیاز را دراز کنیم، باز هم باز کردن گرهای که در ابرویش وجود دارد، کاری دشوار و غیرممکن است.
هوش مصنوعی: اما درخواستهای احمقانه به درگاه او معتبر نیست، مانند دعاهایی که بیریا و خالصانه انجام میشوند.
هوش مصنوعی: وقتی که دشمن نتواند به هدف خود دست یابد، تنها راهی که برایش باقی میماند، ناروا سخن گفتن و تهمت زدن به دیگران است.
هوش مصنوعی: همیشه دقت کن که نوشتههایت تحت نظارت و شاهد هستند، زیرا ناهوشیاری یا اشتباه در نوشتن، اعتبار کلام تو را زیر سوال میبرد.
هوش مصنوعی: خداوند را سپاس که آن قلمی که شیرینی کلام را بیان میکند هر بار که نوشته میشود، زیبایی سخن را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: صدای او به طرز قابل قبولی و با تفکری عمیق به شیوهای منظم و هماهنگ برای بیان پیامها و فراخواندن درک میشود.
هوش مصنوعی: در نشست تو، نظیری از کلام پنهان وجود دارد که به خاطر بیادبی، جایی برای شعر آوردن ندارد.
هوش مصنوعی: شعر گفتن در حقیقت بیان کردن زیباییهای زندگی و احساسات است، که مانند خاکی است که در برابر ارزش و زیبایی کیمیا قرار دارد. به عبارت دیگر، هنر شاعری و سخنوری، ارزشمندی و زیبایی خاصی دارد که باید به آن توجه شود.
هوش مصنوعی: اگر فکری به ذهن تو بیفتد، باید آن را با دانش و آگاهی عمیق پرورش دهی و به دریاهای مختلفی از علم و تجربه آشنا کنی.
هوش مصنوعی: این عبارت به زیبایی بیان میکند که نمیدانم چقدر خصوصیات و ویژگیهای تو به صورت طبیعی و ذاتی وجود دارد، اما هر چه بیشتر از بخشش و عطا کردن برآید، این خصوصیات بیشتر و بیشتر خواهد شد. در واقع، به نوعی میخواهد بگوید که تو به قدری فراموشنشدنی و شگفتانگیز هستی که هر چه بیشتر ببخشی، درخشندگیات بیشتر میشود.
هوش مصنوعی: دشمن که در مقابل تو به قدرت و شجاعت خود میبالد، باید در برابرش مانند یک گربهی نازکنرم عمل کنی و او را همچنین تغذیه کنی.
هوش مصنوعی: عقیق خالص و باکیفیت، نشاندهندهی کلامی ارزشمند است و نگین سلطنتی نمیتواند به سادگی به سنگ آسیاب تبدیل شود.
هوش مصنوعی: اگر دلها را با زیبایی جلب کنی، دیگر حریفان نمیتوانند مقابله کنند زیرا جذبه و کشش تو آنقدر قوی است که میتواند همگان را تحت تأثیر قرار دهد.
هوش مصنوعی: اگر امید من به نعمتهای پاک و تربیت شده باشد، میتوانم در سخن ادعای ماندگاری و بقای خود را بیان کنم.
هوش مصنوعی: رقیب، زاری و التماس را کنار بگذار و از سمت دوست به دور برو، زیرا بیان مشکلات به شیوهای که ما میخواهیم، بسیار دشوار است.
هوش مصنوعی: همیشه تا زمانی که آزادگان وجود دارند، روح و شخصیت تو را به اوج آسمان و بزرگی میبرد.
هوش مصنوعی: قد معاند پس از کشمکش بسیار، چنان خمیده و ضعیف میشود که گویی نیاز دارد تا برای ایستادن، عصا کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اثیرالدین را رسمست بر زبان قلم
پیام روح قدس دم بدم ادا کردن
بنوک کلک گهر را جگر همی سفتن
بگام صیت مجارات با صبا کردن
چرا زتیغ زبانت گهر همی بارد
[...]
بچنگ شیر تن خویش را رها کردن
ز مار و افعی در بادیه عصا کردن
شراب ساختن از زهر قاتل و ز حمیم
ز تف تیره و آب سیه غذا کردن
بنوک هر مژه آتش کشیدن از دوزخ
[...]
خوش است مشق قناعت ز بوریا کردن
به خواب، مخمل بی درد را رها کردن
درین ریاض، سرانجام بال پروازست
چو غنچه پیرهن خویش را قبا کردن
چه عقده وا کند از دل جهان پست مرا؟
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.