جز دهانش نیست در هر دو جهان مقصود من
کی به کام من شود مقصود ناموجود من
چون شدی دامن کشان، باری زمینش گشتمی
تا به دامن پاک کردی، روی گردآلود من
هم به نوعی شاد گشتی، گر نفرسودی ز غم
این دل پر درد بیسامان غمفرسود من
در عدم آسوده بودم، این زمان از بود خویش
رنج دارم، کاشکی هرگز نبودی بود من
در سر سودای زلفش عمرها کردم زیان
گر ندامت میخورم اکنون ندارد سود من
چند خواهی سوختن در آتش هجرم چو عود
عاقبت روزی بگیرد دامنت را دود من
گفت: ناصر جان بده، بوسی ستان، خوش دولتیست
گر به جانی میبرآید از لبش مقصود من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
در کتاب دکتر درخشان شمارهٔ این غزل ۵۲۷ وجود نداشت ولی در متن غزل شمارهٔ ۵۲۹ دو غزل گنجانده شده بود. یکی از آنها به این جا منتقل شد (الف. رسته).
هوش مصنوعی: مقصود من تنها در دهان اوست و در هیچ جای دیگر پیدا نمیشود. نمیدانم خواستهام کی برآورده خواهد شد، زیرا آنچه میخواهم وجود ندارد.
هوش مصنوعی: وقتی که تو دامنکشانی کردی، من به خاک افتادم و به خاطر تو کثیفیهای روی خود را شستهام.
هوش مصنوعی: شما هم به گونهای خوشحال میشوید، اگر از غم این دل پر درد و بینظم و بیسر و سامان من خسته نشوید.
هوش مصنوعی: در زمان عدم و نبودن، راحت بودم، اما اکنون که هستی دارم، از وجود خود رنج میبرم. ای کاش هرگز وجود نداشتم.
هوش مصنوعی: من تمام عمرم را به خاطر زیباییهای موی او صرف کردم و حالا که از این کار پشیمانم، هیچ فایدهای برای من ندارد.
هوش مصنوعی: چند بار میخواهی از سوختن در آتش جدایی من رنج ببری؟ آخر روزی، این آتش دامن تو را هم شعلهور خواهد کرد.
هوش مصنوعی: گفت: ناصر عزیز، جانت را بده، چون بوسهای که میگیرم نعمت بزرگی است، اگر از لبش جانم برود، هدف من همین است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای وصالت آرزوی جان غم فرسود من
خود چه باشد جز تو و دیدار تو مقصود من
مایه عمرم شد و سود من از عشقت فراق
این بد از بازارسودایت زیان و سود من
تو طبیب و من چنین بیمار و شربت خون دل
[...]
ای وصالت آرزوی جان غم پرورد من
در فراقت شد بگردون آه دودآلود من
لذت دنیا و دین گو، هرکه می خواهد ببر
غیر دیدارت نباشد در جهان مقصود من
جان و دل در باختم تاشد وصالت حاصلم
[...]
هرگز آهی سر نزد از جان غم فرسود من
چشم مجمر روشن است از آتش بی دود من
سوختم در دوزخ افسردگی، یارب که گفت
روی گرم از آتش سوزان نبیند عود من
گرم چون خورشید یک بار از در یاری درآ
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.