مه تو را ماند اگر ماه به گفتار آید
راست سروی تو اگر سرو به رفتار آید
گل درَد جامه و از شرم رخت سرخ شود
گر گلستان جمال تو به گلزار آید
عقل و جان و دل و دین گر رود از دست چه باک
در ره عشق چنین واقعه بسیار آید
مصلحت نیست که آن روی به کس بنمائی
شهر غوغا شود و فتنه به بازار آید
نسخهٔ حسن تو گر پیر معلم خواند
طفل راه تو شود بر سر تکرار آید
حلقهٔ زلف تو گر صوفی صافی بیند
خرقه بفروشد و در حلقهٔ زنار آید
گر میِ لعل تو یک جرعه مذکِر نوشد
مست و دستار کشان بر در خمّار آید
ور ببیند خم ابروی تو یک بار طبیب
شرم دارد که دگر بار بر سر بیمار آید
مُرد ناصر ز فراق تو بر او رحمی کن
مگر آن کشتهٔ بیچاره دگر بار آید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و جذابیت معشوق میپردازد. شاعر اشاره میکند که اگر معشوق خودش را نشان دهد، زیبایی او سبب حیرت و شور و شوق در میان مردم خواهد شد. او به عشق اشاره میکند و بیان میکند که در این مسیر، عقل و معنویت ممکن است از دست برود، ولی این موضوع طبیعی است. شاعر تأکید میکند که معشوق باید زیباییاش را پنهان کند تا از فتنه و آشوب در جامعه جلوگیری شود. همچنین اشاراتی به تأثیر زیبایی معشوق بر دیگران، از جمله معلمان، صوفیان و پزشکان دارد و نشان میدهد که عشق و زیبایی میتواند افرادی را تحت تأثیر قرار دهد و زندگی آنها را دگرگون کند. در پایان، شاعر از جدایی و فراق طرف مقابل سخن میگوید و تقاضا دارد تا بر او رحم شود.
هوش مصنوعی: اگر ماه بخواهد صحبت کند، تو را به یاد میآورد و اگر سرو بخواهد عمل کند، به تو شباهت مییابد.
هوش مصنوعی: اگر گلها به زیبایی تو در باغ بیایند، رنگ و رویشان از شرم میپوسد و آنقدر سرخ میشوند که مثل جامهای پر درد به نظر میرسند.
هوش مصنوعی: اگر عقل، روح، دل و ایمان از دست بروند، در مسیر عشق چه تفاوتی دارد؟ در این راه، چنین اتفاقاتی اتفاق میافتد و چیز عجیبی نیست.
هوش مصنوعی: بهتر است که آن چهرهات را به کسی نشان ندهی، چون در این صورت شهر پر از هیاهو و مشکل خواهد شد.
هوش مصنوعی: اگر معلم پیر، ویژگیهای نیکوی تو را بگوید و به این موضوع درس بدهد، آنگاه کودک دنبال کردن راه و روش تو را از سر خواهد گرفت و به تکرار خواهد پرداخت.
هوش مصنوعی: اگر صوفیای به حلقهٔ زلف تو نگاه کند، چنان جذب زیبایی تو میشود که لباس رهبانیاش را میفروشد و به حلقهٔ عشق میپیوندد.
هوش مصنوعی: اگر یک جرعه از نوشیدنی زیبا و قرمز تو به یاد آورنده باشد، او مست و با افتخار بر سر در خانهات خواهد آمد.
هوش مصنوعی: اگر یک بار خم ابروی تو را ببیند، پزشک شرم میکند که دوباره به سراغ بیمار خود بیاید.
هوش مصنوعی: ناصر به خاطر دوری تو از دنیا رفته است، به او رحم کن تا شاید این کشتهٔ بیچاره دوباره برگردد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرد درویش که بار ستم فاقه کشید
به در مرگ همانا که سبکبار آید
وآن که در نعمت و آسایش و آسانی زیست
مردنش زین همه شک نیست که دشخوار آید
به همه حال اسیری که ز بندی برهد
[...]
هر که با نرگس سرمست تو در کار آید
روز و شب معتکف خانه ی خمّار آید
صوفی از زلف تو گر یک سر مو دریابد
خرقه بفروشد و در حلقه ی زنار آید
تو مپندار که از غایت زیبائی و لطف
[...]
اگر آن سرو گلاندام به رفتار آید
به هوایش دل آشفته گرفتار آید
زاهد شهر ز چشم خوش او مست و خراب
رود از صومعه در گوشهٔ خمّار آید
گر به سر حلقه دهی بادهٔ عیسی پرورد
[...]
چند نومید ز کوی تو دل زار آید
چون تهیدست که از میکده هشیار آید
خار پا در ره ادبار ز دامن روید
سر سودا زده در جیب بدیوار آید
فقر اگر زخم زند مرهمش از عزلت نه
[...]
حاجتی دارم و حاشا که بگفتار آید
حجت است آن که بگفتار پدیدار آید
سخن از پایه ی من خواست نه زانجا که تویی
من بوصف تو چه گویم که سزاوار آید
پاس دل باید نه پاس زبان در بردوست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.