چشم تو سر بر نمیدارد ز خواب
مست در محراب مینوشد شراب
از دهانش کس نمییابد نشان
ذره ناپیدا بود در آفتاب
غمزهٔ شوخت به یغما برد دل
ترک مستی کرد شهری را خراب
پیش چشمت دل بر آتش مینهم
راست خواهم کرد مستان را کباب
هر ورق نقش تو دارد لاجرم
عیش گل را تازه میدارد گلاب
بانگ بلبل از هزاران در گذشت
گل همی از صد یکی گوید جواب
بلبلی بر دارد از هر سو نفیر
گر چو گل بر داری از رویت نقاب
خیز و در ده یکدم آبم ساقیا
تا نشاند آتشم را یک دم آب
تا کسی همچون مرا، خود هیچکس
در حسابی ناورد روز حساب
ناصر اندر خواب کی بیند تو را
خواب را چون او نمیبیند به خواب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و نوشیدن شراب است که به نوعی نماد غفلت و مستی از عشق میباشد. شاعر به محبوب خود اشاره میکند که در خواب است و هیچ نشانهای از او نیست. حسرت و غمزهی محبوب دل را میرباید و دل عاشق را به آتش میکشد. او خواهان نوشیدن آب است تا آتش عشقش را تسکین دهد و از محبوب میخواهد که با زیباییاش دل به دنیا بیاورد و کدورتها را برطرف کند. در نهایت، شاعر به خواب و بیداری اشاره میکند و میگوید که ناصر (شاعر) نیز در خواب به محبوب نمیرسد و این نشاندهنده عمق عشق و غفلت در این حالت است.
هوش مصنوعی: چشم تو از خواب بیدار نمیشود و در حالت مستی، در محل عبادت، شراب مینوشد.
هوش مصنوعی: از دهان او هیچ کس نمیتواند نشانهای بیابد، زیرا او مانند ذرهای ناپیدا در برابر نور خورشید است.
هوش مصنوعی: نرمی و زیبایی چشم آن معشوقه دل را ربود و حالتی مستانه به او داد تا شهر دل را ویران کند.
هوش مصنوعی: من در مقابل چشمانت دل خود را در آتش میسوزانم و خواهم کرد که فرودستان و مستها را در آتش کباب کنم.
هوش مصنوعی: هر صفحه ای که به تو مربوط میشود، باعث ایجاد شادی و طراوت در گلها و شکوفهها میشود.
هوش مصنوعی: صدای بلبل از میان هزاران گل شنیده میشود، اما از بین همه آنها فقط یکی به او پاسخ میدهد.
هوش مصنوعی: بلبل از هر طرف صدا میزند و ناله میکند، اگر تو مانند گل، پوشش و حجاب از چهرهات برداری.
هوش مصنوعی: بیا و به من یک لحظه آب بده تا آتش درونم خاموش شود.
هوش مصنوعی: هیچکس مانند من در روز قیامت در هیچ حساب و کتابی مورد محاسبه قرار نمیگیرد.
هوش مصنوعی: ناصر در خواب تو را نمیبیند، پس چطور میتوان خواب را بدون دیدن در خواب تجربه کرد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این جهان خواب است، خواب، ای پور باب
شاد چون باشی بدین آشفته خواب؟
روشنییْ چشم مرا خوش خوش ببرد
روشنیش، ای روشنائییْ چشم باب
تاب و نور از روی من میبرد ماه
[...]
آفتاب از روی تو بر دست تاب
خود ازین رویست فخر آفتاب
در سحاب از جود تو آمد اثر
زان بود خیرات عالم در سحاب
زور و تاب خسروان سهم تو بود
[...]
من عجب دارم همی از شاعران
تا چرا گویند راد است آفتاب
گرد صحرا سال و مه گردد همی
تا کجا در یابد او یک قطره آب
برخورد آن آب و آنگه میدهد
[...]
کافران را داده مهلت در عقاب
نا فرستاده به عهد او عذاب
هیچ میدانی چه میگوید رباب؟
ز اشک چشم و از جگرهای کباب
پوستیام دور مانده من ز گوشت
چون ننالم در فراق و در عذاب
چوب هم گوید بُدم من شاخ سبز
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.