کتبت من دم عیش الیک الف کتاب
هنوز شوق تو یک فصل نیست از صد باب
غمی که در شب هجران به روی ما آمد
حساب آن نتوان کرد تا به روز حساب
به خواب روی تو هرگز ندیدهام زآن روی
که خواب را نتوان دید بی رخت در خواب
ز آب دیدهٔ من سوز دل بیفزاید
که دیده است که آتش فزون شود از آب
به وقت سجده مرا روی دل به ابروی توست
چو بتپرست که در قبلهٔ کژ نهد محراب
چو سرو در چمن جان بیدلان بنشین
چو آفتاب رخ از ذرهٔ حقیر متاب
کجا به وصل تو ناصر رسد، مگر باشد
لطیفهٔ سببی از مسبب الاسباب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و دلتنگی است. شاعر به زیبایی معشوقش اشاره میکند و میگوید که عشقش از کتابها آموزندهتر است. او غم هجران را ناگفتنی میداند و از خواب تُند و بدون تصویر محبوبش سخن میگوید. شاعر همچنین به تأثیر اشکهایش اشاره میکند که حاکی از دلسوختگیاش است. در نهایت، او بیان میکند که برای وصل به معشوق، نیاز به لطف الهی دارد و بیان میکند که چطور توجه به محبوبش زندگیاش را زنده میکند.
هوش مصنوعی: کتاب من در خوشی و سرور، همچون یک کتاب درخشان است، اما هنوز در دل شوق تو، تنها یک فصل از صدها فصل دیگر باقی مانده است.
هوش مصنوعی: غم و اندوهی که در شب جدایی به ما رسیده، آنقدر زیاد است که نمیتوانیم آن را حساب کنیم، تا روزی که در روز محاسبه به وجود بیاید.
هوش مصنوعی: هرگز در خواب چهرهات را ندیدهام، زیرا خواب بدون وجود تو قابل تصور نیست.
هوش مصنوعی: از اشکهای من آتش دل بیشتر میشود، زیرا دیده است که آتش از آب بیشتر میگردد.
هوش مصنوعی: در زمان سجده، دل من به ابروهای تو معطوف است، مانند بتپرستی که در جایی نادرست برای عبادت خود محراب میسازد.
هوش مصنوعی: به مانند سرو در باغ، با آرامش و استقامت بنشین و مانند خورشید، از کوچکترین چیزها دوری کن و اجازه نده که نور و زیباییات تحت تأثیر قرار گیرد.
هوش مصنوعی: کجا ممکن است ناصر به وصال تو برسد، مگر اینکه جایی از طریق علت و معلولی خاصی به آن متصل شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو سیر گشت سر نرگس غنوده ز خواب
گل کبود فرو خفت زیر پرده آب
چو سرخ گل بسر اندر کشید سبز ردا
نمود باغ بدان شمعهای خویش اعجاب
ز لاله باغ پر از شمع بر فروخته بود
[...]
بفرخی و سعادت بخواه جام شراب
که باز باغ برید از پرند سبز ثیاب
ز رنگ میغ و ز برگ شکوفه پنداری
زمین حواصل پوشید و آسمان سنجاب
بشاخ سوسن نازک قریب شد قمری
[...]
شده است بلبل داود و شاخ گل محراب
فکنده فاخته بر رود و ساخته مضراب؟
یکی سرود سراینده از ستاک سمن
یکی زبور روایت کننده از محراب
نگر که پردر گردید آبگیر بدانکه
[...]
گهی چو مرد پریسای گونه گونه صور
همی نماید زیر نگینه لبلاب
مرا ازین تن رنجور و دیده بی خواب
جهان چو پر غرابست و دل چو پر ذباب
ز بهر تیرگی شب مرا رفیق چراغ
ز بهر روشنی دل مرا ندیم کتاب
رخم چو روی سطرلاب زرد و پوست بر او
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.