شده است بلبل داود و شاخ گل محراب
فکنده فاخته بر رود و ساخته مضراب؟
یکی سرود سراینده از ستاک سمن
یکی زبور روایت کننده از محراب
نگر که پردر گردید آبگیر بدانکه
شکن شکن شده آب از شمال چون مضراب
شکوفه ریخته از شاخ نار زیر درخت
چنان نبشته درم پیش ریخته ضراب
صبا بساط حواصل ز بوستان بنوشت
چو مشگ بید بپوشید بر سمن سنجاب
شکفته سرخ و سیه لاله چون رخ و دل و دوست
بنفشه رسته چو زلفین او ببوی و بتاب
عقیق و مرجان با رنگ آن ندارد پای
عبیر و عنبر با بوی این ندارد تاب
ببوی و گونه گل هست خاک روی چمن
ببوی عنبر ناب و بگونه گل ناب
شکفته گشت بباغ اندرون بنفشه و گل
ببوستان شده آب غدیر همچو گلاب
ز ژاله لاله چو لؤلؤ شده رفیق عقیق
نوای صلصل و بلبل چو چنک و تار و رباب
خروش رعد بابر اندرون چو ناله دعد
فروغ لاله بجوی اندرون چو روی رباب
ز ابر گشته بکردار روی و شی خاک
ز باد گشته بکردار موی زنگی آب
میان بستان نرگس بیاد میر خطیر
بجام سیمین اندر فکنده زرد شراب
ابوالمظفر سرخاب کو بتیغ کبود
دل سیاه بد اندیش کرده پر ز ذباب
گناه دشمن بگذارد از کرم بعفو
خطای دوست بپوشد ز مرد می بصواب
دهنده سائل خواهنده را هزار عطا
دهنده سائل پرسنده را هزار جواب
بجای قدرش گردون بود بجای سریر
بجای دستش دریا بود بجای سراب
مخالفان را بر تن بود همیشه جرب
موافقان را پر زر از او همیشه جراب
بگیتی اندر داد آنچنان بگسترده است
گه کرده یزدان ایمن روان او ز عقاب
چنانکه میش کند بچه در نشیمن شیر
چنانکه کبک نهد خایه در کنام عقاب
بداد کرد همه شهرهای شاه آباد
بجود کرد همه گنجهای خویش خراب
چه سنگ باشد با تیغ تیز او چه پرند
چه زر باشد با دست راد او چه تراب
کسی که راست زند دست در کتاب ثناش
بروز حشر دهندش بدست راست کتاب
خمار باشد بهر عدوی او ز نبیذ
چو دود باشد بهر حسود او ز کباب
ز تاب تیغش جان عدو بفرساید
چنانکه کتان فرسوده گردد از مهتاب
خدای گوئی از دوستان او برداشت
بدان سرای عذاب و بدین سرای حساب
ز طبع حاسد او رتفه از نهیب شکیب
تن مخالف او گشته از عذاب مذاب
همیشه باد دل و طبع این رفیق نهیب
همیشه باد تن و جان آن عدیل عذاب
کسی که طالع گیرد نبرد خصمان را
کند ز روی چو روی مخالفان صلا
بمگر که سوختن آتش ز تیغ او آموخت
چنانکه رادی آموخت از دو کفش آب
چنانکه خاک بحلمش نسب کند بدرنک
چنانکه باد بطبعش نسب کند بشتاب
بکاه ماند بدخواه و خشم او بشمال
بدیو ماند بدساز و خشت او بشهاب
بروی خوبتر است از مه دو هفته بشب
بلفظ نوشتر است از شراب وقت شباب
گه بهار ز خلقش برد نسیم صبا
گه خزان ز نوالش برد سرشک سحاب
چنان خوش آید آواز سائلانش بگوش
که گوش عاشق میخواره را خروش رباب
خراب گردد پیش سنان او خاره
سراب باشد پیش بنان او دریاب
سرای پرده جاه و جلال او را کرد
همی ز مدت گیتی هماره چرخ طناب
همیشه تا تن سیماب و چشمه خورشید
یکی بلرزد و دیگر فروغ دارد و تاب
دل موالی رخشان چو تافته خورشید
تن حسودش لرزان ز بیم چون سیماب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر توصیفی زیبا از طبیعت و احساسات انسانی است. شاعر با بهرهگیری از تصویرهای زنده و احساساتی، به توصیف زیباییهای بهار، شکوفههای گل، و آواز پرندگان پرداخته است. او از مثالهای مختلفی استفاده کرده تا فضایی از عشق و زیبایی را به تصویر کشد. شاعر همچنین با اشاره به تقابل خوبی و بدی و نقش خداوند در زندگی انسانها، به اهمیت صداقت و بخشش اشاره میکند. در نهایت، شعر به ستایش از شخصیتهایی میپردازد که در برابر دشمنیها و مشکلات، از انصاف و مهربانی برخوردارند. این اثر ترکیبی از زیباییهای طبیعی و عمق احساسات انسانی است.
هوش مصنوعی: بلبل داود در حال نغمهسرایی است و گلها در انتظار شکوفاییاند. فاخته کنار رود نشسته و ساز میزند.
هوش مصنوعی: یکی از شاعران داستانی با چهرهای نورانی و پر از احساس را روایت میکند، و دیگری نیز از جایگاهی مقدس و معنوی، قصهای عاشقانه و دلنشین را بیان میکند.
هوش مصنوعی: به دقت نگاه کن که چگونه آبگیر پرآب شده است، زیرا آب از سمت شمال به مانند ضربهای که بر ساز میزنند، شکسته و پخش شده است.
هوش مصنوعی: شکوفهها از شاخه درخت نارنج ریخته و زیر درخت به زمین افتادهاند، گویی که نشانها و نشانهها به آرامی بر روی زمین پاشیده شدهاند.
هوش مصنوعی: نسیم صبحگاهی از باغ گلها خبرهایی را به جا گذاشته است، مانند اینکه بوی خوش عطر مشگ در فضا پیچیده و بر درخت سمن، سنجاب مخفی شده است.
هوش مصنوعی: گل لاله با رنگ سرخ و سیاهش شبیه به چهره و دل عاشق است، و گل بنفشه که مانند زلفهای او به حالت تاب برآمدهاند، عطر و بوی خوشی دارند.
هوش مصنوعی: رنگ عقیق و مرجان با زیبایی عطر عبیر و عنبر قابل مقایسه نیست و هیچ کدام نمیتوانند به اندازه عطر آنها جذاب و دلپذیر باشند.
هوش مصنوعی: در این شعر به زیبایی و عطر گل و چمن اشاره شده است. گویی که عطر و رنگ گلها در فضای سبز باعث جذابیت خاصی میشود و بوی خوشی مانند عطر عنبر نیز بر این زیبایی افزوده است. در این تصویر، زیبایی و حس خوب طبیعت به خوبی نمایان است.
هوش مصنوعی: در باغ، بنفشه و گل شکوفا شدهاند و آب غدیر مانند گلاب در بوستان جاری است.
هوش مصنوعی: صبح دوتا، باران و شکوفهها به زیبایی در آمدهاند. لالهها مانند مروارید درخشان شدهاند و سنگ عقیق، به عنوان رفیقی در این منظره شکوفا شده است. صداهای خوش بلبل و آوازهای غمانگیز، به مانند سازها و آلات موسیقی در فضا جاری است.
هوش مصنوعی: صدای رعد و برق شبیه نالهای است که از دل طبیعت بلند میشود و درخشش گل لاله به جستجوی زیبایی همچون چهرهی رباب است.
هوش مصنوعی: از ابر، چهرهای به رنگ چهره پرندهای در آمده و موهایی که به وسیله باد به رنگ زنگ درآمدهاند، به شکل گلی در آب نمایان شدهاند.
هوش مصنوعی: در میان باغ، نرگس به یاد میرداماد، با جام نقرهای که در آن شراب زرد ریختهاند، قرار دارد.
هوش مصنوعی: ابوالمظفر سرخاب، با شمشیر آبیاش، دل تاریک و بداندیشش را پر از حشرات کرده است.
هوش مصنوعی: دشمن خطاهای خود را با بخشش میپوشاند و با بزرگواری، خطاهای دوستانش را میبخشد و از آنها چشمپوشی میکند.
هوش مصنوعی: کسی که درخواست میکند، هزاران نعمت به او داده میشود و کسی که سؤال میکند، هزاران پاسخ دریافت میکند.
هوش مصنوعی: به جای اینکه ارزش او به افلاک برود، باید به جای تخت سلطنتش، به عظمت دریا اشاره کرد و به جای دستانش، وسعت دریا و به جای تعبیرات توهمی، حقیقتی بزرگ و واقعی را در نظر گرفت.
هوش مصنوعی: همیشه مخالفان دچار مشکلات و سختیها هستند، در حالی که حامیان و طرفداران از نعمتها و ثروتها بهرهمند میشوند.
هوش مصنوعی: در جهان، قضا و قدر به گونهای گسترده شده است که روح انسان از عذاب الهی در امان است.
هوش مصنوعی: همانطور که گوسفند بچهاش را در جایی امن و راحت پرورش میدهد، کبک هم تخماش را در لانهی عقاب میگذارد؛ این نشاندهندهی بیتوجهی و بیخود بودن است.
هوش مصنوعی: تمام شهرهای شاه آباد را به ویرانی کشاند و همه گنجهای خود را از دست داد.
هوش مصنوعی: هر چیزی در برابر قدرت و تیزی او بیاهمیت است، چه سنگ باشد یا پرنده، چه طلا باشد یا خاک.
هوش مصنوعی: کسی که در دنیا به درستی رفتار کند و کارهای نیک انجام دهد، در روز قیامت نام نیکش در کتاب اعمالش در دست راست او قرار خواهد گرفت.
هوش مصنوعی: شراب برای دشمن او مست کننده است، مانند دودی که برای حسودان وجود دارد و از کباب برمیخیزد.
هوش مصنوعی: اگر دشمنان در برابر تیغ او قرار بگیرند، مانند کتان که در نور مهتاب فرسوده میشود، جانشان به خطر میافتد.
هوش مصنوعی: خداوند گویی یکی از دوستان او را به دنیای عذاب و حساب و کتاب میبرد.
هوش مصنوعی: این بیت اشاره دارد به اینکه شخص حسود، از زیبایی و لطافت روح خود محروم است و بر اثر خشم و کینهاش، دچار عذاب و رنج میشود. در واقع، خود او به دلیل حسادت، در شرایط سخت و دشواری قرار گرفته و این حس منفی به جانش آسیب میزند.
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به وضعیت روحی و جسمی دو نفر اشاره دارد. یک نفر همیشه با شور و شوق و نشاط است و دیگری در عذاب و رنج به سر میبرد. به عبارت دیگر، احساسات و حال و هوای این دو فرد کاملاً از هم متفاوت است؛ یکی در حال خوشی و زندگی است و دیگری در حال تحمل سختی و درد.
هوش مصنوعی: کسی که به جنگ دشمنان برود و به طالع خود توجه کند، میتواند با تکیه بر چهرهها و نشانههای مخالفان، برتری پیدا کند.
هوش مصنوعی: آتش به خاطر زخمهایی که از شمشیر او برداشت، درس سوختن را گرفت؛ همانطور که رادی از دو کفش خود یاد گرفت.
هوش مصنوعی: هرچند که خاک به نرمی و لطافتش نسبت میدهد، اما در عوض، مانند بادی که به سرعت در حرکت است، او نیز به طبع و ویژگیهایش نسبت داده میشود.
هوش مصنوعی: اگر به کسی که به تو حسادت و کینه دارد، توجه نکنی و از او دوری کنی، مانند کسی میمانی که از آتش خشم او فرار کرده است. تنها با نادیده گرفتن او میتوانی از تاثیرات منفیاش دور بمانی.
هوش مصنوعی: بهتر است که بر روی تو نگاه کنم، چون پرتو چهرهات همانند ماهی است که در نیمهٔ ماه میدرخشد. همچنین، گفتار تو طعمی شیرین و خوشایند دارد، درست مانند شرابی که در زمان جوانی نوشیده میشود.
هوش مصنوعی: بعضی وقتها نسیم صبحگاهی از زیباییهای بهار مردم را شگفتزده میکند و گاهی اوقات باران، اشکهای خوشحالی را از دل انسانها میزداید.
هوش مصنوعی: آواز درخواستکنندگان چنان دلانگیز است که به گوش عاشق بادهنوش، صدای نی مینشیند.
هوش مصنوعی: در مقابل خنجرهای او، خراب میشود و افکار یا آرزوها مانند سرابی هستند که در برابر دستهای او ناپدید میشوند.
هوش مصنوعی: خانهاش، که مملو از زیبایی و عظمت است، به خاطر گذر زمان و چرخشهای زندگی، همچنان پابرجاست و استوار مانده است.
هوش مصنوعی: همیشه یکی از آن دو، یعنی تن سیماب و چشمه خورشید، در حال نوسان است و دیگری درخشش و روشنایی خاصی دارد.
هوش مصنوعی: دل خدمتگزاران مانند خورشید درخشان است، اما تن حسودان از ترس مانند جیوه میلرزد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو سیر گشت سر نرگس غنوده ز خواب
گل کبود فرو خفت زیر پرده آب
چو سرخ گل بسر اندر کشید سبز ردا
نمود باغ بدان شمعهای خویش اعجاب
ز لاله باغ پر از شمع بر فروخته بود
[...]
بفرخی و سعادت بخواه جام شراب
که باز باغ برید از پرند سبز ثیاب
ز رنگ میغ و ز برگ شکوفه پنداری
زمین حواصل پوشید و آسمان سنجاب
بشاخ سوسن نازک قریب شد قمری
[...]
فراز ماه بتا زلف مشگبوی متاب
متاب زلف و دل ما بداغ مهر متاب
و گر بتابی زلف و دلم بتابد روی
بجای دل تن و جانم بتاب و زلف متاب
رخت بگونه عناب خورده آن عنب
[...]
گهی چو مرد پریسای گونه گونه صور
همی نماید زیر نگینه لبلاب
مرا ازین تن رنجور و دیده بی خواب
جهان چو پر غرابست و دل چو پر ذباب
ز بهر تیرگی شب مرا رفیق چراغ
ز بهر روشنی دل مرا ندیم کتاب
رخم چو روی سطرلاب زرد و پوست بر او
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.