به نزد اهل نظر هر که دیدهای دارد
مدام دیده ز روی تو بر نمیدارد
کسی که دیده به دیدار دوست روشن کرد
حدیث طعنهٔ دشمن به گوش مینارد
مرا ز فرقت دلدار مهربان هر دم
ز کنج دیدهٔ خونین ستاره میبارد
هر آنکه پند رقیبان نمیکند در گوش
ز گنج صحبت یارش نصیب کی دارد
رقیب را چه محل تا که پیش صبحت یار
نشیند و به بیهوده راز بر دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی احساسات عاشقانه و دوری از معشوق را بیان میکند. شاعر به توصیف افرادی میپردازد که به عشق خود اهمیت میدهند و نگاهشان همیشه به سوی محبوبشان است. او اشاره میکند که دلهای دلتنگ از فراق محبوب، به شدت تحت تأثیر قرار میگیرند. همچنین بر اهمیت صحبت و ارتباط با معشوق تأکید میکند و میگوید که کسی که به حرفهای رقیب گوش نکند، از لذت صحبت با محبوب خود محروم خواهد ماند. در نهایت، شاعر اهمیت و ارزش لحظههای با معشوق را به تصویر میکشد و نشان میدهد که رقیب هیچ جایی در این عشق ندارد.
هوش مصنوعی: هر کسی که اهل فهم و نظر است، به طور مداوم چشمش به چهره تو است و از آن دور نمیشود.
هوش مصنوعی: شخصی که با دیدن دوستانش روشنایی روح پیدا کرده است، نمیگذارد که سخنان ز hurt دیگران او را تحت تاثیر قرار دهد.
هوش مصنوعی: از وقتی که از هم جدا شدهام، هر لحظه از چشمانم اشک میریزد و مثل ستارههایی که در آسمان میدرخشند، به یاد محبوب مهربانم غصه میخورم.
هوش مصنوعی: هر کسی که به نصیحت و پند رقبای خود توجه نکند، از گنجینهی صحبت و همنشینی محبوبش چه بهرهای میتواند ببرد؟
هوش مصنوعی: رقیب را اهمیتی نیست وقتی که یار به پیش دیده میشود و بیخود به راز و رمز میپردازد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خدایگانرا از چشم زخم ملک چه باک
چو بخت آتش فتح و سپند میآرد
هنوز ماه ز تایید تو همی تابد
هنوز ابر ز انعام تو همی بارد
ز خشکسال حوادث چگونه خشک شود
[...]
که میرود به شفاعت که دوست بازآرد
که عیش خلوت بی او کدورتی دارد
که را مجال سخن گفتن است به حضرت او
مگر نسیم صبا کاین پیام بگزارد
ستیزه بردن با دوستان همین مثلست
[...]
نه بخت با منِ مسکین سری به ره دارد
نه یارم از منِ بی چاره یاد می آرد
بیا و بر ورقِ رویِ زعفرانم بین
که دیده ژاله به رخ بر چو لاله می بارد
مراد حاصل و من غافل و همین باشد
[...]
ضیاء دولت و دین ایکه ما در ارکان
بصد قران چو تو فرزند نامور نارد
بخشکسال کرم بر سر نهال امید
ز ابر دست تو باران جود میبارد
کمینه چاکرت امروز با سه چاریار لطیف
[...]
قدح بدور لیت پر ز خون دلی دارد
غمش میاد کز اینسان دلی بدست آرد
زمینه به جرعه بده آب و نخم عشرت کار
که خواجه آن درود از جهان که میکارد
میان زاهد و رندان ز باده دریاهاست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.