گنجور

 
ناصر بخارایی

تا دلم دلبر گرفت، از جان و دل دل برگرفت

آستین از جان فشاند و دامن دلبر گرفت

دید چشمت را که دارد از مژه چتر سیاه

نرگس از خجلت بخواهد تاج زر از سر گرفت

دوش تا وقت سحر شمع از زبان آتشین

هر چه با پروانه گفت از سوز سینه درگرفت

عود دودی کرد و سوز خویشتن پنهان نداشت

از حریف خام آتش در دل مجمر گرفت

می‌رود ماه سریع‌السیر سوی برج خویش

خواهد آن خورشید تابان سایه از ما برگرفت

هر که را از روی خوبان داغ حسرت در دل است

بایدش چون لاله در دوران گل ساغر گرفت

این مرادم بس که من از نور رویت روشنم

کی تواند ذره‌ای خورشید را در برگرفت

زلف چون بر رخ نهادی ظلمت آمد پیش نور

غمزه چون بر هم زدی عالم همه کافِر گرفت

نیشکر شد کلک ناصر چون لبت را وصف کرد

زان به کاغذ دفتر و دیوان او شکر گرفت

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
مسعود سعد سلمان

چون ره اندر برگرفتم دلبرم در برگرفت

جان به دل مشغول گشت و تن ز جان دل برگرفت

خواست تا او پایهای من بگیرد در وداع

پای ها زو در کشیدم دست ها بر سر گرفت

گاه در گردنش دستم همچو چنبر حلقه شد

[...]

امیر معزی

یاد باد آن شب‌ که یارم دل ز منزل برگرفت

بار در بست و ره منزلگه دیگرگرفت

تا کشیده رنج داغِ هجر بر جانم نهاد

ناچشیده می خمار مستی اندر سرگرفت

چنبر زلفش ز من بربود چرخ چنبری

[...]

سنایی

عشق ازین معشوقگان بی وفا دل بر گرفت

دست ازین مشتی ریاست جوی دون بر سر گرفت

عالم پر گفتگوی و در میان دردی ندید

از در سلمان در آمد دامن بوذر گرفت

اینت بی همت که در بازار صدق و معرفت

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
میبدی

بلعجب بادی است در هنگام مستی باد فقر

کز میان خشک رودی ماهیان تر گرفت‌

ابتدا غوّاص ترک جان و فرزندان بگفت

پس بدریا در فروشد تا چنین گوهر گرفت

سالها مجنون طوافی کرد در کهسار و دشت

[...]

ابن یمین

کار ملک و دین بحمدالله نظام از سرگرفت

مصطفی بطحا گشاد و مرتضی خیبر گرفت

رایت منصور شاه از عون یزدان هر زمان

لشکری دیگر شکست و کشوری دیگر گرفت

خسرو جمشید فر سلطان نظام ملک و دین

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه