گنجور

 
سیدای نسفی

ای محو رنگ و روی تو جان خراب ما

پروانه چراغ تو مرغ کباب ما

از سنگ سرمه زیر سر ماست بالشی

ای شوخ چشم آمده یی تا به خواب ما

موی سفید پخته کند حرص خام را

چون آفتاب گرم بود ماهتاب ما

ما با وجود قامت خم مست غفلتیم

پیچیده موج باده به رگهای خواب ما

عاشق به وعده دادن جان می کند وفا

دام فریب نیست به موج سراب ما

چشم طبیب چشمه سیماب می شود

انگشت اگر نهد برگ اضطراب ما

بحر محیط بیش ز یک کاسه آب نیست

گرداب در تلاش بود با حباب ما

این رشته ها که چرخ به گوهر کشیده است

شیرازه گسسته بود از کتاب ما

از بس که در قملرو فهم امتیاز نیست

شد زیر مشق ما ورق انتخاب ما

از صندل است ساغر ما بس که سیدا

درد سر خمار ندارد شراب ما

 
 
 
صائب تبریزی

شد بی صفا ز خاک سیه کاسه آب ما

آخر به رنگ ظرف برآمد شراب ما

از اشک تلخ ما کف خاکی نگشت سبز

نگرفت دست هیچ سبویی شراب ما

ما با خیال روی تو در خواب رفته ایم

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
سلیم تهرانی

تا کی بود ز راه خطا، پیچ و تاب ما

یارب کجاست هادی راه صواب ما

آتش زدیم و چون پر پروانه سوختیم

حرف خطا، به آب نرفت از کتاب ما

عالم ز کفر همچو دل شب سیاه شد

[...]

اسیر شهرستانی

فهمیده چشم شوخ تو حال خراب ما

غوغای ناز تا چه کند با حجاب ما

از عشق خاکسار به جایی رسیده ایم

ماییم آسمان و دل است آفتاب ما

افسانه هرزه دردسر خویش می دهد

[...]

بیدل دهلوی

پرکرده جرو لایتجزاکتاب ما

در انتظار نقطه کم است انتخاب ما

هردم زدن به وهم دگر غوطه می‌زنیم

توفا‌ن ندارد افت موج سراب ما

گردی دگر بلند نمی‌گردد از نفس

[...]

سعیدا

شد عمرها که از نظر افتاده خواب ما

رنگ پریده می شکند آب و تاب ما

پیچیده است حلقهٔ زلفش بر آن میان

گویا ز ماه بسته کمر آفتاب ما

آمد رقیب و باده کشید و خبر کشید

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه