با بد و نیک جهان از بسکه همدوشیم ما
سرمه را چشمیم و حرف سخت را گوشیم ما
عقده ایی در هر خم زلفی که باشد شانه ایم
کاکلی هر جا پریشان می شود دوشیم ما
قامت ما خم شده و فکر کنار از سر نرفت
چون کمان حلقه تنگ از دست آغوشیم ما
زلف او را بنده ایم و کاکل او را اسیر
سنبل او را غلام حلقه در گوشیم ما
بس که امروز امتیاز از اهل عالم برده اند
زهر اگر در جام ما ریزند می نوشیم ما
هیچ کس از ما لباس تیره بختی را نبرد
روزگاری شد که چون کاکل سیه پوشیم ما
معنی در هر که می بینیم خدمت می کنیم
خانه زاد اهل فهم و بنده هوشیم ما
شکوه روشندلان را قاصدی در کار نیست
هر که از ما هرچه گوید در بناگوشیم ما
سیدا همصحبتان ما را نمی سازند یاد
غنچه سان از تنگدستی ها فراموشیم ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف وضعیت روحی و اجتماعی انسانها میپردازد که در شرایط سخت و نامناسب زندگی، با همدلی و همدردی در کنار یکدیگر هستند. شاعر اشاره میکند که ما از نیکوبد دنیا آگاهیم و در مقابل مشکلات دست از تلاش نمیکشیم. هر کمال و زیبایی را در اطراف خود میبینیم و با شور و شوق به آن پاسخ میدهیم. همچنین، شاعر از رنجها و تنگدستیها صحبت کرده و نشان میدهد که با وجود سختیها، هنوز به زیباییها و معنای زندگی توجه داریم و از آن غافل نیستیم. در نهایت، با این که شرایط دشوار است، ولی امید و ارادهمان را حفظ کردهایم.
هوش مصنوعی: ما در زندگی به قدری با خوبیها و بدیها همراهیم که مانند سرمهای در چشم، و مانند گوشی که سخنان سخت را میشنود، به هر دو جنبه توجه داریم.
هوش مصنوعی: ما در هر جایی که موهای زلفی بهم بریزد، در دل خود یک حسرت و درد داریم و همچون شانهای که در آن موها گره خوردهاند، با خود درگیر هستیم.
هوش مصنوعی: اندام ما چنان خم شده است که در کنار هم بودن از ذهنمان خارج نمیشود، همچون کمانی که حلقهاش تنگ شده و ما از آغوش یکدیگر جدا نمیشویم.
هوش مصنوعی: ما به زلف او وابسته و تسلیم هستیم و سر و سامان ما تحت تأثیر زیبایی و دلربایی او قرار دارد. زیبایی او ما را به خود دعوت کرده و در بند او هستیم.
هوش مصنوعی: امروز به قدری از لذتها و نعمتهای دنیا از دیگران گرفتهاند که اگر زهر هم در جام ما بریزند، باز هم آن را مینوشیم.
هوش مصنوعی: هیچکس از ما در زندگی خود از سرنوشت بد خلاص نشده است، روزگاری به ما رسیده که زندگیمان مانند موهای سیاه و تیره به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: ما در هر کسی که معنای حقیقی را ببینیم، به ایشان خدمت می کنیم، زیرا ما اهالی دانش و بندگان فهم هستیم.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره شده که کسانی که نور و روشنایی را در زندگی خود دارند، نیازی به پیامی از دیگران ندارند. هر چیزی که ما درباره آنها بگوییم، به سادگی در گوش آنها مینشیند و تاثیرگذار است. به عبارت دیگر، آنچه ما میگوییم، در نظر آنها اهمیت خاصی ندارد و خودشان به خوبی میدانند که چه ارزش و جایگاهی دارند.
هوش مصنوعی: ما را در کنار دیگران نمیسازند، زیرا همچون غنچهای که از فقر و تنگدستی خود را فراموش کرده، ما نیز از مشقات زندگی بیخبر شدهایم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر به ظاهر چون لب پیمانه خاموشیم ما
از ته دل چون خم سربسته در جوشیم ما
گر در آن محراب ابرو نیست ما را راه حرف
از دعاگویان آن صبح بناگوشیم ما
از نسیمی می شود بنیاد ما زیر و زبر
[...]
تا به آن گلگون قبا چون سایه همدوشیم ما
پیرهن در خون خود آلوده می پوشیم ما
پیش ما ای شمع لاف صحبت آرایی مزن
صد زبان داریم همچون شانه خاموشیم ما
بال قمری سرو را باشد حصار عافیت
[...]
چون نگاه از بس به ذوق جلوه همدوشیم ما
یک مژه تا واشود صد دشت آغوشیم ما
حیرت ما ازدرشتیهای وضع عالم است
دهرتاکهسار شد آیینه میجوشیم ما
شمع فانوس حباب از ما منورکردهاند
[...]
دل پر از افغان و ظاهر خالی از جوشیم ما
از سخن لبریز و از گفتار خاموشیم ما
تا به بر گیریم هر دم تیر تقدیر تو را
جمله اعضا چون کمان پیوسته آغوشیم ما
چون تن آیینه پنهان در لباس جوهریم
[...]
بس که چون عنقا ز خاطرها فراموشیم ما
گر جهان از ما نپوشد چشم میپوشیم ما!
جوش شکر در نی آخر میکند منع صدا
از کمال شهد مضمون گرچه خاموشیم ما!
از زمین تا آسمان گر مشتری جوشد ولیک
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.