شمع بزمی و چو یوسف به نظر میآیی
از کدام انجمن ای جان پدر می آیی
نیست مرغان چمن را خبر از آمدنت
بس که چون بوی گل و باد سحر میآیی
سرو چون سایه نفس سوخته در دنبالت
از کجا برزده دامن به کمر میآیی
چهره افروخته پوشیده قبای گل نار
بر سر سوختگان همچو شرر میآیی
هر کجا جلوه کنی سبز شود شاخ نبات
همچو طوطی مگر از کان شکر میآیی
پی نبردست کسی جای تو شبها به کجاست
می روی شام چو خورشید و سحر میآیی
تشنه گان را ز لب خود دم آبی ندهی
گرچه سیرابتر از لعل و گهر میآیی
شبنم از روی تو می ریزد و گل می روید
از کدامین چمن ای غنچهٔ تر میآیی
سیدا پیکر خود فرش رهت ساخته است
بامیدی که تو از خانه به در میآیی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و جذابیت معشوق خود اشاره میکند و او را مانند شمعی در میهمانی و یوسف در نظر دیگران توصیف میکند. شاعر از مکان یا انجمنی که معشوق از آنجا آمده است، میپرسد و میگوید که پرندگان چمن از آمدن او بیخبرند. معشوق مانند بوی گل و نسیم سحر به محیط زندگی میآورد و حتی سایه سرسبز سروها نیز در دنبالش است. چهرهاش زیباست و مانند گلهای سرخ میدرخشد. در هر جا که قدم میگذارد، زندگی و شادابی میآورد و حتی شبها همچون خورشید میتابد. گرچه او به تشنگان آب نمیدهد، اما خود بسیار زیباست و وجودش مانند شبنم، تازگی و زندگی میبخشد. در نهایت، شاعر ابراز امیدواری میکند که معشوق زودتر از خانه خارج شود و به سراغ او بیاید.
هوش مصنوعی: تو مانند شمع در جمع میدرخشی و همچون یوسف زیبا و دلربا به نظر میرسی. از کدام گردهمایی آمدهای، ای جانم؟
هوش مصنوعی: مرغان چمن از آمدن تو بیخبرند، زیرا تو همانند بوی گل و نسیم صبحگاهی به اینجا میآیی.
هوش مصنوعی: سرو به زیبایی و وقار خود، همچون سایهای از کسی که دلش سوخته است، در دنبالت حرکت میکند. حالا تو از کجا آمدهای و با دامن بر کمر، به سمت من میآیی؟
هوش مصنوعی: تو با چهره درخشان و با پوشیدن لباسی زیبا همچون گل نار، به سوی دلهای سوخته میآمدی و مانند شعلهای درخشنده و پرشور، جلوهگری میکردی.
هوش مصنوعی: هر کجا که حضور پیدا کنی، گیاهان و درختان سرسبز و شاداب میشوند، مانند طوطی که رنگارنگ و زیباست؛ آیا تو از منبعی شیرین و خوشمزه برمیخیزی؟
هوش مصنوعی: شخصی که از جنگ و نبرد فرار کرده، شبها کجا میرود؟ تو شبها مانند خورشید به سوی شام سفر میکنی و صبحها بازمیگردی.
هوش مصنوعی: اگرچه وجودت از سنگ قیمتی و گرانبها بالاتر است، اما اگر به نیازمندان کمک نکنی و نهالی از محبت نکاری، بی فایده است.
هوش مصنوعی: شبنم که بر چهره تو میچکد و گلها از کجا میشکفند، ای جوانهی تازه، تو از کدام چمن به اینجا آمدهای؟
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که شخصی با عشق و امید، مسیر را برای ورود تو زینت بخشیده و آماده کرده است. او منتظر است که تو از خانه خارج شوی و به این مسیر بیایی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رخ برافروخته دیگر به نظر میآیی
از شکار دلگرم که دگر میآیی؟
از صدف گوهر شهوار نیاید بیرون
به صفایی که تو از خانه به در میآیی
میچکد آب حیات از گل رخسار ترا
[...]
ای ستمگر ز کجا تازه و تر می آیی
دامن آلوده به خوناب جگر می آیی
در بغل شیشه و خنجر به کمر می آیی
چهره افروخته چون می به نظر می آیی
گه به رو میدوی و گاه به سر میآیی
نیستی اشک چرا اینهمه تر میآیی
درد فرصت ز هجوم املت باز نداشت
سنگها بسته به دامان شرر میآیی
زین تخیل که فشردهست دماغ هوست
[...]
باز سرگرمتر از رقص شرر میآئی
شعلهسان بر زده دامن به کمر میآئی
عرق آلودهتر از لاله تر میآئی
رخ برافروخته دیگر به نظر میآئی
کو بشیری که بگوید ز سفر میآیی
خرم آن روز که بینم تو ز در میآیی
مردم دیده نیابد به نظر مردم را
تو پری مردم چشم و به نظر میآیی
سرخوش از وصل زلیخا و عزیزی در مصر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.