ای خاکمال سرو روان تو آبها
موج کناره کرد فریبت سرابها
فانوس سد ره نشود نور شمع را
کی میشوند مانع حسنت نقابها
چشم تو را به خواب ندیدند مردمان
با آنکه رفتهاند به یاد تو خوابها
ای موج آب خضر کجا میروی که باز
افتاده است بر رگ جان اضطرابها
عمریست نالهها رگ و پوست میکنند
مطرب چه گفته است به گوش ربابها
از بس که در قلمرو فهم امتیاز نیست
شد زیر مشق ما ورق انتخابها
مغرور سیم خود مشو ای چنگ عاقبت
بر گردن تو کنده شود این طنابها
نزدیک آمدست که یاران بنا کنند
دیوارهای میکده را از کتابها
پیش دهان یار زبان لال میشود
بیهوده رفتهایم به خود سر حسابها
میکرد یاد سوختگان چشم مست او
افگندهاند نعل در آتش کبابها
گفتم غبار خاطر دل شستوشو دهم
پر شد ز خاک کاسه چشم حبابها
روی دلی ز ماهجبینان ندیدهام
گرمی نمانده است درین آفتابها
دوران مرا به هوش نیاورد سیدا
شد مستیم زیاد از این احتسابها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات عمیق و ناامیدی شاعر میپردازد. شاعر به زیباییهای طبیعت و جاذبههای انسانی اشاره کرده و چالشها و موانع زندگی را منعکس میکند. او از درک نشدن توسط دیگران و بیتوجهی آنها به خواب و خاطراتش شکایت دارد. احساس اضطراب و ناامیدی او از زندگی و دورانش مشهود است و در نهایت، اشاره به دوری از لذتها و زیباییها دارد. این شعر به نوعی جستجوی معنا در میان آشفتگیهای زندگی است.
هوش مصنوعی: ای خاکدهنده درختان بلند تو، آبها کناره را ترک کردند و در فریبت سرابها ظهور کردند.
هوش مصنوعی: اگرچه فانوس نمیتواند نور شمع را مسدود کند و مانع آن شود، اما نقابها همچنان نمیتوانند زیبایی تو را پنهان کنند.
هوش مصنوعی: مردم حتی در خواب هم نتوانستند چشم تو را ببینند، با این حال، خاطرات تو باعث میشود که خوابهایشان به یاد تو باشد.
هوش مصنوعی: ای موج آب خضر، کجا میروی که اضطرابها دوباره بر رگ جانم نشستهاند؟
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که نالهها بر جان و تن ما تاثیر میگذارند؛ حالا ببین مطرب چه رازی را به ساز رباب میگوید.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه در زمینه درک و فهم هیچ تفاوتی وجود ندارد، ورق انتخابها زیر قلمنویس ما قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: به خودت نبال و مغرور نشو، زیرا در نهایت این زنجیرها که به تو وابستهاند، ممکن است از گردن تو جدا شوند.
هوش مصنوعی: دوستان و یاران به زودی تصمیم گرفتهاند که دیوارهای میکده را از کتابها بسازند.
هوش مصنوعی: در مقابل لبهای دوست، آدمی ناتوان و خاموش میشود. بیفایده است که به دست خود، به حساب و کتابهای مختلف پرداختهایم.
هوش مصنوعی: وی به یاد کسانی که به خاطر عشق سوزانده شدهاند، نظر میکند و چشمان نوشین او همچون آتشی است که کبابها را زیر نعل میافکند.
هوش مصنوعی: گفتم که غم و غصهها را از دلام دور کنم و پاکسازیاش کنم، اما دیدم که چشمانم از اشک پر شده و مثل حبابهای کوچکی که در آب ایجاد میشوند، پر از غم و غصه است.
هوش مصنوعی: بر روی هیچ دل زیبایی نرمی و گرمایی نمیبینم، گویی در این آفتابها چیزی از گرما باقی نمانده است.
هوش مصنوعی: حالم به قدری خراب است که حتی نمیتوانم متوجه گذر زمان شوم، و من در این وضعیت نشئهوار دچار افکار بیپایه و محاسبات بیفایده شدهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا بادها وزان شد بر روی آبها
آن آبها گرفت شکنها و تابها
تا برگرفت ابر ز صحرا حجابها
بستند باغها ز گل و می خضابها
ای نرگس تو فتنه و در فتنه خوابها
زلف تو حلقهحلقه و در حلقه تابها
حوران جنت ار به کمالت نگه کنند
در رو کشند جمله ز شرمت نقابها
دست قضا چو نسخهٔ خوبان همینبشت
[...]
افتاده در دلم ز دو زلف تو تابها
زان هر شبم ز غصّه پریشانست خوابها
مهمان دیده است همه شب خیال تو
آرم برای بزم خیالت شرابها
خون دل از دو دیدهٔ مهجور میکنم
[...]
جانا ز چین زلف گشا پیچوتابها
تا تابد از رخت به دلم آفتابها
تا حسن جانفروز تو بینند عاشقان
بردار یکدم از رخ خود این نقابها
هرکس که در بهشت وصال تو ره نیافت
[...]
افکنده اند در جگر سنگ رخنهها
از موج تازیانه حکم تو آبها
در مجلس شراب تو از شوق میزنند
پروانهوار سینه بر آتش کبابها
شادم ز پیچ و تاب محبت که میرسد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.