اگر در خانه آئینه آن روح روان آید
به استقبال او در صورت دیوار جان آید
گلوی خود به آب تیغ او صیدی که تر سازد
مبارک باد گویانش حیات جاودان آید
به گلشن گر کند آن سبز خط کاکل ربا سیری
به دامنگیریش چون سایه سنبل موکشان آید
دکان خود اگر از شهر بیرون برده بگشایم
به سودایش ز ملک مصر چندین کاروان آید
یکی را می کشد کلکم یکی را زنده می سازد
نمی آید ز شمشیر آنچه از تیغ زبان آید
کند همچون هما پرواز مرغ روحم از شادی
اگر تیر تو را پیکان به مغز استخوان آید
دل از صحبت ناراست طبعان روزگاری شد
گریزان است چون تیری که بیرون از کمان آید
رباط دهر جای خواب آسایش نمی باشد
به گوشم هر دم آواز درای کاروان آید
به کلکم سیدا بیعت نمی سازند گمراهان
اگر هر روز بر من جبرئیل از آسمان آید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تبیین احساسات عمیق انسانی در مواجهه با زندگی و مرگ میپردازد. شاعر به ورود روح به خانهی وجود انسان اشاره میکند و نشان میدهد که وجود او مانند آیینهای است که روح را به خود جذب میکند. او از تاثیر عشق و زیبایی در زندگی میگوید و به زیباییهای عشق و حیات جاودان اشاره میکند. همچنین، شاعر به تضاد زندگی و مرگ، شادی و غم، و گفتار و عمل اشاره دارد و به این نکته میپردازد که کلمات میتوانند مانند شمشیر بران باشند. در نهایت، به بیقراری و سختیهای زندگی اشاره میکند و میگوید که هر لحظه صدای آمدن کاروانی از یادها و خاطرات به گوشش میرسد.
هوش مصنوعی: اگر در خانه آینهای باشد و روحی پاک به آن نزدیک شود، آن روح در واقع در دیوار جان خود را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: آشکار است که کسی که با لطافت و زیباییهای جدی مواجه میشود، به نوعی دچار تغییر و تحول میشود. این تغییر و تحول به او زندگی جدید و پایدار میبخشد و به معنای شکوفایی و رشد اوست. کسی که با چنین تجربهای روبهرو میشود، شایسته تبریک است، زیرا به زندگی جاودانه دست مییابد.
هوش مصنوعی: اگر آن خط سبز و زیبا که مانند گلشن میدرخشد و جذاب است، به او نزدیک شود، همانند سایهای که بر موهای سنبل میافتد، او را به دام میکشد و از این زیبایی سیر نمیشود.
هوش مصنوعی: اگر فروشگاه خود را از شهر دور کنم و باز کنم، برای فروش محصولاتم از سرزمین مصر چندین کاروان به سمت من خواهند آمد.
هوش مصنوعی: یک نفر را میکشد و همه را تحت تأثیر قرار میدهد، اما یکی دیگر را زنده میکند و به او زندگی میبخشد. ضربهای که از شمشیر میآید دردناک است، اما دشواری و آسیبهایی که از زبان ما ناشی میشود، به مراتب بیشتر است.
هوش مصنوعی: اگر تیر تو به مغز استخوانم برسد، روح من به شادی همچون همایی در پرواز خواهد بود.
هوش مصنوعی: دل به خاطر صحبتهای نادرست و بیپایه افراد فاسد، از آنها دور شده و مانند تیری است که از کمان رها شده و دیگر نمیتوان آن را بازگرداند.
هوش مصنوعی: زمانه آرامش و راحتی را برای استراحت فراهم نمیکند، و من هر لحظه صدای نزدیک شدن کاروان را میشنوم.
هوش مصنوعی: هیچ کس نمیتواند به عنوان رهبر و پیشوای حقیقی شناخته شود، حتی اگر هر روز فرشتهای مانند جبرئیل از آسمان بر من نازل شود، چرا که گمراهان هرگز به درستی نمیرسند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نه چندان آرزومندم که وصفش در بیان آید
و گر صد نامه بنویسم حکایت بیش از آن آید
مرا تو جان شیرینی به تلخی رفته از اعضا
الا ای جان به تن بازآ و گر نه تن به جان آید
ملامتها که بر من رفت و سختیها که پیش آمد
[...]
سحرگاهان که باد از سوی گل عنبرفشان آید
چو گل جامه درم کانم ز گل بوی نشان آید
نگارا، دیده در ره مانده ام وین آرزو در دل
که یارب، نازنین یاری چو تو بر من چسبان آید
حذر کن از دم سرد گرفتاران، مباد آن دم
[...]
سحرگه سوی ما بویی اگر زآن دلستان آید
چو صحت سوی بیماران و سوی مرده جان آید
بسا عاشق که او خود را بسوزد همچو پروانه
گر آن سلطان مه رویان چو شمع اندر میان آید
از آن حسرت که بی رویش نباید دید گلها را
[...]
گر از پیراهنت بویی به طرف گلستان آید
زند گل جامه بر خود چاک و بلبل در فغان آید
بر آن اندام نازک چون پسندم بار پیراهن
که بر وی سایه گلبرگ هم دانم گران آید
به حلق تشنه آب زندگی دانی چه خوش باشد
[...]
لطیفست آن پری آن به که از مردم نهان آید
مبادا گر فتد نور نظر بروی گران آید
بسوز ای آتش دل استخوان سینه را یک یک
مبادا تیر آن ابرو کمان بر استخوان آید
رود صد آه من تا آسمان هر دم وزان هریک
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.