گنجور

 
سیدای نسفی

ز رشکِ کلبهٔ من کعبه و بتخانه می‌سوزد

تو در یک خانه آتش می‌زنی صد خانه می‌سوزد

تو می با غیر می‌نوشی و می‌گردم کبابت من

تو شمع انجمن می‌گردی و پروانه می‌سوزد

به جسم و جان من ای برق بی‌پروا مروت کن

تو بر کاه من آتش می‌زنی و دانه می‌سوزد

نگاه گرم در میخانهٔ من از که افتادست

می از خُم تا برآید شیشه و میخانه می‌سوزد

تو را امروز همچون موی آتش‌دیده می‌بینم

کدام آشفته بر تسخیر زلفت شانه می‌سوزد

نمی‌ریزد کسی بر آتش بی‌تابی‌ام آبی

به حالم آشنا می‌گرید و بیگانه می‌سوزد

به یادِ آن گل رو سیدا شمعی که افروزم

به گلشن بلبل و در انجمن پروانه می‌سوزد

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
فضولی

دل اغیار بر من از غم جانانه می‌سوزد

ز جور آشنا بر من دل بیگانه می‌سوزد

اگر سوزد دل پروانه خواهد بر زبان آرد

زبان شمع را سوز دل پروانه می‌سوزد

نزد ای شمع در فانوس آتش سوز بسیارت

[...]

صائب تبریزی

شعار حسن تمکین، شیوه عشق است بیتابی

به پایان تا رسد یک شمع، صد پروانه می‌سوزد

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
ابوالحسن فراهانی

مرا لب‌های آتشناک آن جانانه می‌سوزد

که گر بر لب نهد ساغر لب پیمانه می‌سوزد

دلا این گریه بی‌حاصل بود چندین چه می‌ریزی

ز بیرون آب کاتش در درون خانه می‌سوزد

ز غیرت گر برم سر شمع را هر لحظه معذورم

[...]

جویای تبریزی

چو شمع جلوه شب‌ها عارض جانانه می‌سوزد

نگه در دیده‌ام بی‌تاب چون پروانه می‌سوزد

سراپا محشر پروانه‌ام بی‌شمع رخساری

به تن هر قطره خونم بس که بی‌تابانه می‌سوزد

دمی بی‌شغل عشقت نیست دل در سینه می‌دانم

[...]

افسر کرمانی

به هر محفل که شمعی زآتش پروانه می‌سوزد

ز حسرت بس دل دیوانه و فرزانه می‌سوزد

شب هجران خیالش زد چنان بر خرمنم آتش

که برق شعله‌ام هم شمع و هم پروانه می‌سوزد

در این ویرانه آن دیوانه آتش‌نهادم من،

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه