گنجور

 
سیدای نسفی

مده چون بوالهوس در سینه جا عشق مجازی را

مکن با معصیت آلوده دامان نمازی را

به جای سبزه از خاک چمن بادام سر بر زد

به نرگس چشم شوخ او نمود این سحر سازی را

ز برق صبح صادق شمع خاکسترنشین گردد

به پیش پای خاری ها بود گردن فرازی را

کشد هر صبح در آغوش جان خورشید شبنم را

به خوبان می نماید شیوه عاشق نوازی را

فدای تیغ قاتل کرد حاتم جان شیرین را

شمارند از کرم اهل سخا دشمن نوازی را

میی امروز چون منصور بالا دست می خواهم

که گر افتم ز پا سازد سر من دار بازی را

به خون بوالهوس چندان که می خواهی توجه کن

که در روز جزا شاهد بود شمشیر غازی را

زر قلب است در دست سیه چشمان دل از صافی

نمی گیرند این سوداگران سیم گدازی را

ز دست انداز چشمش سیدا شد شهرها ویران

ز ترکان می‌توان آموخت رسم ترکتازی را

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
فرخی سیستانی

امیرا ! تابه زین کردی به غزنین اسب تازی را

دو پای اندر تکاپو یست گرگانی و رازی را

اگر زان سو فروتازی تماشا را و بازی را

نه شامی رادل اندرتن بماندنه حجازی را

به تک بردی نشیبی را برآوردی فرازی را

[...]

نظیری نیشابوری

به غیر از رنگ و بویی نیست این عشق مجازی را

عطا کن لذت طعم حقیقت عشق‌بازی را

عزیزان را فدا کردم سر و سامان هبا کردم

نیرزم گوشه چشمی بنازم بی‌نیازی را

عبارت کوته و دل تنگ و خاصان ملک زیبا

[...]

صائب تبریزی

ز اسرار حقیقت بهره ور کن عشقبازی را

به طفلان واگذار این ابجد عشق مجازی را

به استغنای مجنون حسن لیلی برنمی آید

که ناز نازنینان است در سر، بی نیازی را

اگر داری دل پاکی درآ در حلقه مستان

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
حزین لاهیجی

به جان بستیم پیمان محبّت، عشوه سازی را

روان عاقبت محمود ما، دارد ایازی را

اقبال لاهوری

نیابی در جهان یاری که داند دلنوازی را

بخود گم شو نگه دار آبروی عشق بازی را

من از کار آفرین داغم که با این ذوق پیدائی

ز ما پوشیده دارد شیوه های کار سازی را

کسی این معنی نازک نداند جز ایاز اینجا

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه