گر نرگس خون خوارش دربند امانستی
هم زهر شکر گشتی هم گرگ شبانستی
هم دور قمر یارا چون بنده بدی ما را
هم ساغر سلطانی اندر دورانستی
هم کوه بدان سختی چون شیره و شیرستی
هم بحر بدان تلخی آب حیوانستی
از طلعت مستورش بر خلق زدی نورش
هم نرگس مخمورش بر ما نگرانستی
با هیچ دل مست او تقصیر نکردهست او
پس چیست ز ناشکری تشنیع چنانستی
وصلش به میان آید از لطف و کرم لیکن
کفو کمر وصلش ای کاش میانستی
صورتگر بیصورت گر ز آنک عیان بودی
در مردن این صورت کس را چه زیانستی
راه نظر ار بودی بیرهزن پنهانی
با هر مژه و ابرو کی تیر و کمانستی
بربند دهان زیرا دریا خمشی خواهد
ور نی دهن ماهی پرگفت و زیانستی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر یار نگارینم در من نگرانستی
بار غم و رنج او بر من نه گرانستی
ور غمزهٔ غمارش رازش نگشادستی
از خلق جهان رازم همواره نهانستی
گویی چو بهشتستی آراسته و خرم
[...]
گر هیچ نگارینم بر خلق عیانستی
ای شاد که خلقستی ای خوش که جهانستی
از خلق نهان زان شد تا جمله ترا باشد
گر هیچ پدیدستی زان همگانستی
جان دید جمالش را ور نه به همه دانش
[...]
گر هیچ نگارینم بر خلق عیانستی
ای شاد که خلقستی ای خوش که جهانستی
گر نقش پذیرفتی در شش جهت عالم
بالا همه باغستی پستی همه کانستی
از خلق نهان زان شد تا جمله مرا باشد
[...]
گر سینه شود سینا، بی تاب و توانستی
تاب من و آن جلوه، مهتاب و کتانستی
آسان به قد و عارض، عاشق ندهد دل را
آنی ست نکویان را، دل داده ازآنستی
آن ماه فلک پیما، بنمود شبی سیما
[...]
اندوه پرافشانی از چهره عیانستی
خون ناشده رنگ اکنون از دیده روانستی
غم راست به دلسوزی سعی ادب آموزی
انداختگانش را اندازه نشنانستی
صد ره به هوس خود را با وصل تو سنجیدم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.