بخش ۱۶۷ - گفتن پیغامبر صلی الله علیه و سلم به گوش رکابدار امیرالمؤمنین علی کرم الله وجهه کی کشتن علی بر دست تو خواهد بودن خبرت کردم
من چنان مردم که بر خونی خویش
نوش لطف من نشد در قهر نیش
گفت پیغامبر به گوش چاکرم
کو برد روزی ز گردن این سرم
کرد آگه آن رسول از وحی دوست
که هلاکم عاقبت بر دست اوست
او همیگوید بکش پیشین مرا
تا نیاید از من این منکر خطا
من همیگویم چو مرگ من ز تست
با قضا من چون توانم حیله جست
او همیافتد به پیشم کای کریم
مر مرا کن از برای حق دو نیم
تا نه آید بر من این انجام بد
تا نسوزد جان من بر جان خود
من همی گویم برو جف القلم
زان قلم بس سرنگون گردد علم
هیچ بغضی نیست در جانم ز تو
زانک این را من نمیدانم ز تو
آلت حقی تو فاعل دست حق
چون زنم بر آلت حق طعن و دق
گفت او پس آن قصاص از بهر چیست
گفت هم از حق و آن سر خفیست
گر کند بر فعل خود او اعتراض
ز اعتراض خود برویاند ریاض
اعتراض او را رسد بر فعل خود
زانک در قهرست و در لطف او احد
اندرین شهر حوادث میر اوست
در ممالک مالک تدبیر اوست
آلت خود را اگر او بشکند
آن شکسته گشته را نیکو کند
رمز ننسخ آیة او ننسها
نات خیرا در عقب میدان مها
هر شریعت را که حق منسوخ کرد
او گیا برد و عوض آورد ورد
شب کند منسوخ شغل روز را
بین جمادی خرد افروز را
باز شب منسوخ شد از نور روز
تا جمادی سوخت زان آتشفروز
گرچه ظلمت آمد آن نوم و سبات
نه درون ظلمتست آب حیات
نه در آن ظلمت خردها تازه شد
سکتهای سرمایهٔ آوازه شد
که ز ضدها ضدها آمد پدید
در سویدا روشنایی آفرید
جنگ پیغامبر مدار صلح شد
صلح این آخر زمان زان جنگ بد
صد هزاران سر برید آن دلستان
تا امان یابد سر اهل جهان
باغبان زان میبرد شاخ مضر
تا بیابد نخل قامتها و بر
میکند از باغ دانا آن حشیش
تا نماید باغ و میوه خرمیش
میکند دندان بد را آن طبیب
تا رهد از درد و بیماری حبیب
پس زیادتها درون نقصهاست
مر شهیدان را حیات اندر فناست
چون بریده گشت حلق رزقخوار
یرزقون فرحین شد گوار
حلق حیوان چون بریده شد بعدل
حلق انسان رست و افزونید فضل
حلق انسان چون ببرد هین ببین
تا چه زاید کن قیاس آن برین
حلق ثالث زاید و تیمار او
شربت حق باشد و انوار او
حلق ببریده خورد شربت ولی
حلق از لا رسته مرده در بلی
بس کن ای دونهمت کوتهبنان
تا کیت باشد حیات جان به نان
زان نداری میوهای مانند بید
کآبرو بردی پی نان سپید
گر ندارد صبر زین نان جان حس
کیمیا را گیر و زر گردان تو مس
جامهشویی کرد خواهی ای فلان
رو مگردان از محلهٔ گازران
گرچه نان بشکست مر روزهٔ ترا
در شکستهبند پیچ و برتر آ
چون شکستهبند آمد دست او
پس رفو باشد یقین اشکست او
گر تو آن را بشکنی گوید بیا
تو درستش کن نداری دست و پا
پس شکستن حق او باشد که او
مر شکسته گشته را داند رفو
آنک داند دوخت او داند درید
هر چه را بفروخت نیکوتر خرید
خانه را ویران کند زیر و زبر
پس بیک ساعت کند معمورتر
گر یکی سر را ببرد از بدن
صد هزاران سر بر آرد در زمن
گر نفرمودی قصاصی بر جنات
یا نگفتی فی القصاص آمد حیات
خود که را زهره بدی تا او ز خود
بر اسیر حکم حق تیغی زند
زانک داند هر که چشمش را گشود
کان کشنده سخرهٔ تقدیر بود
هر که را آن حکم بر سر آمدی
بر سر فرزند هم تیغی زدی
رو بترس و طعنه کم زن بر بدان
پیش دام حکم عجز خود بدان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به مسائل پیچیدهای از قضا و قدر و رابطه انسانی با تقدیر الهی پرداخته است. او با بیان گفتگوهایی میان خود و پیامبر، از قهر و لطف خدا و تأثیر آن بر زندگی انسان سخن میگوید. شاعر به وحی الهی و واقعیتهای دین اشاره میکند، و این که چگونه مشکلات و ناملایمات، در نهایت به خیر و نفع عمومی منجر میشود. او میگوید که حتی در سختیها و مرگ، حیات و برکت نهفته است و میطلبد تا انسان باید صبور باشد و از شریعت و قوانین الهی تبعیت کند. در نهایت، شاعر تأکید میکند که هر عمل به درستی انجام میشود و حتی شکستن و دریدن نیز میتواند منجر به دوبارهسازی و بهبود شود. این نوع نگاه به زندگی، از منظر صدق و ایمان به تقدیر و حکمت الهی بینش عمیقتری به انسان میدهد.
هوش مصنوعی: من به قدری دردمند و غمگینم که حتی خون خودم هم شایستهی محبت و لطف من نبود و در زمان قهر و خشم، تنها آزار و زخم بر من نازل شد.
هوش مصنوعی: پیامبر به من گفت که گوش کن، شاید روزی چیزی از این سرم به گوش کسی برسد.
هوش مصنوعی: پیامبر از وحی الهی آگاه بود و متوجه شد که سرانجام، دست سرنوشت او تعیینکنندهی سرنوشت من است و من به خاطر او آسیب میبینم.
هوش مصنوعی: او میگوید مرا به جلو ببر تا این اشتباهات از من دیگر بروز نکند.
هوش مصنوعی: من میگویم وقتی که مرگ من از توست، با سرنوشت چگونه میتوانم چارهای بسازم؟
هوش مصنوعی: او به پیش من میآید و میگوید: ای کریم، برای من به خاطر خدا دو نیمه کن.
هوش مصنوعی: تا زمانی که این سرنوشت بر من نرسیده، امیدوارم که جان من بر جان خودم آسیب نرساند.
هوش مصنوعی: من میگویم بروند و قلم را دور بیندازند، زیرا از این قلم علم به زیر میافتد و نابود میشود.
هوش مصنوعی: درون من هیچ کینه و دلیلی وجود ندارد که از تو برآید، زیرا من واقعاً نمیدانم چه چیز باعث این احساسات شده است.
هوش مصنوعی: هرگاه من به وسیلهای که در دست دارم، به قدرت و اراده الهی اشاره میکنم و بر آن خرده میگیرم یا انتقاد میکنم، در واقع از قدرت و حکمت او انتقاد کردهام.
هوش مصنوعی: او پرسید که چرا این قصاص را انجام میدهند، و پاسخ داد که این کار به خاطر حق است و دلیل آن پنهان و درونی میباشد.
هوش مصنوعی: اگر او به کارهای خود اعتراض کند، از آن اعتراض حسی به وجود میآید که میتواند سبب رشد و پرورش شود.
هوش مصنوعی: اعتراض او به عمل خود میرسد، چون در خشم و لطف او هیچ کس نیست.
هوش مصنوعی: در این شهر، وقایع و حوادث تحت فرمان اوست و در سرزمینها، مالکیت و تدبیر او حاکم است.
هوش مصنوعی: اگر کسی سرنوشت یا موقعیتی را که در آن قرار دارد، خراب کند، میتواند راهی پیدا کند تا آن وضعیت را به خوبی و بهبود بخشد.
هوش مصنوعی: اگر چیزی را فراموش کنیم یا آن را تغییر دهیم، خداوند بهتر از آن را ارائه میدهد.
هوش مصنوعی: هر دینی که به حقیقت باطل شده و از اعتبار افتاده است، او (حضرت محمد) دینی جدید و جایگزین به ارمغان آورد.
هوش مصنوعی: شب کارهای روز را بیاعتبار میکند، اما در میانهی یخ و خواب، خردی روشن و تابناک وجود دارد.
هوش مصنوعی: شب به پایان رسید و نور روز به درخشید، و در اثر آن، تمام چیزهای بیجان و سرد نیز از آن آتش روشنکننده دچار تغییر و تحول شدند.
هوش مصنوعی: اگرچه تاریکی و خواب آلودگی به وجود میآید، اما در دل این تاریکی، آب حیات نهفته است.
هوش مصنوعی: در آن تاریکی، ذهنها تازه نمیشوند و یک ضربه مغزی، به شهرتی بدل میشود.
هوش مصنوعی: از تضادها و مخالفتها، چیزهای جدیدی به وجود میآید و در تاریکی، روشنی و نور را خلق میکند.
هوش مصنوعی: در این زمانهی آخر، پیامبر به عنوان نماد صلح شناخته شده و درگیریها، نه تنها صلح را به ارمغان نیاورده، بلکه باعث بروز مشکلات و دشواریهایی شده است.
هوش مصنوعی: دلبر زیبا و دلنشینی که برای آرامش خود، جانهای بسیاری را فدای خودش کرده است، تا این که دیگران در امان باشند.
هوش مصنوعی: باغبان به خاطر مضر بودن برخی شاخ و برگها آنها را میبرد تا بتواند درختان بلندتر و زیباتر را پرورش دهد.
هوش مصنوعی: از باغ دانا، گیاه کوچک و بیارزشی را میچیند تا زیبایی و شکوه باغ و میوههای خوشمزهاش را نشان دهد.
هوش مصنوعی: دندان خراب را آن پزشک میکشد تا محبوبش از درد و بیماری رهایی یابد.
هوش مصنوعی: در واقع، بسیاری از چیزهای اضافه و اضافی در درون نقصها و کمبودها وجود دارد. این نشان میدهد که زندگی شهیدان در واقع در میان فانی بودن و از دست رفتن است.
هوش مصنوعی: وقتی که روزیِ شخصی قطع میشود، آن روزیدهندگان خوشحال میشوند.
هوش مصنوعی: زمانی که حلقه حیوان بریده شود، حکمت و فضیلت انسان در او رشد کرده و به کمال میرسد.
هوش مصنوعی: به محض اینکه حلق انسان بریده شود، نگاهی به آن بینداز و ببین تا چه چیزی از آن به وجود میآید. حال میتوانی این موضوع را با چیزهای دیگر مقایسه کنی.
هوش مصنوعی: حلقه سوم به وجود میآید و مراقبت او مانند نوشیدنی حقیقت است و نورهای او را در بر دارد.
هوش مصنوعی: اگرچه گلو بریده است و شربت مینوشد، اما گلو از زندگی رسته و مرده است.
هوش مصنوعی: بس کن ای کسی که همت تو پایین است، تا کی میخواهی زندگیات به نان و خوراک محدود باشد؟
هوش مصنوعی: این بیت به این معنی است که اگر در زندگی به دنبال برطرف کردن نیازهای اولیه و امکانات اولیه نباشی، مانند بید که در کنار آب رشد میکند و میداند چگونه به زندگی ادامه دهد، به جایی نخواهی رسید. در اینجا، آبرو و تلاش برای به دست آوردن نیازها بر اهمیت کار و کوشش در زندگی تأکید میکند.
هوش مصنوعی: اگر نمیتوانی بر نان این دنیای فانی صبر کنی، جان خود را به هنر تبدیل کن و آن را به طلا مبدل ساز.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی پاکت کنی، ای فلان، از محلهٔ گازران دور نشوید.
هوش مصنوعی: هرچند که نان در روزهات خلل ایجاد میکند، اما باید از این مشکلات فراتر بروی و بالاتر از آنچه هستی قرار بگیری.
هوش مصنوعی: زمانی که کسی با مهارت و دقت کار بازسازی و ترمیم را انجام میدهد، میتوان به راحتی فهمید که نشانههای آسیب را به خوبی پوشانده و ترمیم کرده است.
هوش مصنوعی: اگر تو آن را بشکنی، میگوید بیا و خودت درستش کن، چون تو دست و پای لازم برای اصلاحش را نداری.
هوش مصنوعی: پس میتوان گفت که شکستن حق او درست نیست، زیرا او کسی را که دچار نقص شده است، به خوبی میشناسد و میتواند او را ترمیم کند.
هوش مصنوعی: کسی که توانایی دوختن دارد، همچنین میداند چگونه باید پارچه را پاره کند. هر چیزی که او بفروشد، بهتر از آنچه که خریده است، به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: خانه را میتواند در یک ساعت به گونهای ویران کند که دوباره آن را آبادتر بسازد.
هوش مصنوعی: اگر کسی یک سر را از بدن جدا کند، در همان حال صدها هزار سر دیگر نیز در زمین به وجود میآید.
هوش مصنوعی: اگر درباره قصاص چیزی نمیفرمودی که در بهشت وجود دارد، یا نمیگفتی که در قصاص حیات است، به معنای این است که زندگی و حیات در اجرای عدالت نهفته است.
هوش مصنوعی: کسی که جرأت ندارد، چطور میتواند بر دیگران تسلط پیدا کند و با قدرت عدالت را اجرا کند؟
هوش مصنوعی: هر کسی که چشمش را باز کند، میفهمد که آنچه سرنوشت برایش رقم زده، نشانهٔ قدرت و تاثیر آن سرنوشت است.
هوش مصنوعی: هر کسی که دچار سرنوشتی خاص و سخت شده باشد، همان سرنوشت میتواند بر سر فرزندان او نیز بیفتد.
هوش مصنوعی: از کسانی که بدی میکنند، بترس و کمتر به آنها طعنه بزن، زیرا در برابر آنها، نشاندهنده ناتوانی خودت هستی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.