گل همنشین خار و خس در دامن گلزارها
وز خارخار عشق گل در جان بلبل خارها
تنها نه من از گلرخان هر دم کشم آزارها
یاری ندیده یارئی زین غیر پرور یارها
پر از هجوم بوالهوس کوی بتان از خاروخس
ما همچو مرغان قفس محروم از این گلزارها
شد زین خدنک جان ستان صد رخنهام در استخوان
دارد هنوز این شخ کمان عشق تو با من کارها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عاشقانه و دردهای ناشی از آن میپردازد. شاعر از غم و آزارهایی که از عشق میکشد سخن میگوید و حس ناامیدی و محرومیت از معشوق را توصیف میکند. او به مقایسه خود با مرغانی که از گلزارها دور هستند میپردازد و نشان میدهد که عشقش مانند خار در دلش نشسته و زخمهایی به او وارد کرده است. در نهایت، شاعر بیان میکند که عشق معشوقش همچنان برای او درد و رنج به همراه دارد.
هوش مصنوعی: در گلزارها، گل در کنار خاردار و علفهای بیارزش قرار دارد و بلبل نیز در دلش عشق را احساس میکند، حتی اگر در میان خاریها باشد.
هوش مصنوعی: تنها من نیستم که از زیباییها و دلبرهای خود رنج میبرم، بلکه دیگرانی هم هستند که از محبت و توجه یاران بیبهرهاند.
هوش مصنوعی: از ازدحام و شلوغی عاشقان در خیابان معشوقان، ما مانند پرندگان قفس، از این باغهای زیبا و سرسبز محروم هستیم.
هوش مصنوعی: عشق تو در وجود من چنان عمیق شده که حتی از درد و زخمهایی که به دلم وارد شده، هنوز آثارش باقیمانده است. این حالت مرا به شدت تحت تأثیر قرار داده و توانسته است من را دچار فراز و نشیبهای زیادی کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای بی تو گلهای چمن شسته به خون رخسارها
خار است بی رخسار تو در دیده گلزارها
شد پوستم بر استخوان چون چنگ خشک و از فغان
رگها نگر اینک بر آن افتاده همچون تارها
تا آفتاب و روی مه دیدند آن زلف سیه
[...]
ای آنکه جانم سوختی با داغ محنت بارها
دارم من آشفته دل با سوز عشقت کارها
گرچه میان آتشم با داغ درد تو خوشم
عاقل اگرچه میکند بر حال من انکارها
با یادت ای پیمان گسل خالی شد از اغیار دل
[...]
از خارخار عشق تو در سینه دارم خارها
هر دم شکفته بر رخم زان خارها گلزارها
از بس فغان و شیونم چنگی ست خم گشته تنم
اشک آمده تا دامنم از هر مژه چون تارها
ره جانب بستان فکن کز شوق تو گل در چمن
[...]
ای از بهار حسن تو بر چهرهام گلزارها
در سینه زان گلزارها دارم خلیده خارها
از نیش هجرش متصل کو رشته جانم گسل
چون دوخت نتوان چاک دل زان سوزن و زین تارها
در کلبه غم گر برم آیی نیابی پیکرم
[...]
ای بیتو از خون بسته گل مژگان من بر خارها
خار است دور از روی تو در چشم من گلزارها
هرچند کز آب بقا باشد خضر دور از فنا
بیند شهیدان تو را میرد ز حسرت بارها
خوش پای داری آنچنان کز دیدن آن ناتوان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.