عنان دل بکف کودکی بود ما را
که میکشد ز ستم مرغ رشته بر پارا
دل مرا ز دل تست سنگدل یارا
شکایتی که نباشد ز سنگ مینا را
چه میکند به فلک اضطراب ما که غمی
ز دست و پا زدن غرقه نیست دریارا
بیک نگاه غزالان شهر ما چه عجب
اگر کشند بشهر آهوان صحرا را
برد ز هر دو جهان دست اگر فتد مشتاق
ترنج غبغب یوسف به کف زلیخا را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی عشق و احساسات عمیقی است که میان دو نفر وجود دارد. شاعر از دلتنگی و بلاتکلیفی خود میگوید و اینکه چگونه عشق او را تحت تاثیر قرار داده است. او به تصویر کشیدن درد و شوق در قلبش میپردازد و اشاره میکند که این عشق چگونه میتواند همه چیز را تحت تأثیر قرار دهد. در نهایت با استفاده از تصاویر شاعرانه، زیبایی و جذابیت معشوق را توصیف میکند و به احساسات عاشقانهاش عمق میبخشد.
هوش مصنوعی: دل ما مانند کودکی است که با ریسمانی به دست خود در حال کشیده شدن است، و این کشش از ستم و فشار ناشی میشود.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر تو شکسته است، ای یار سنگدل؛ چه شکایتی میتوان داشت از سنگی که مینا به آن بدل شده است.
هوش مصنوعی: نگرانی ما را آسمان چه کاری میتواند بکند، وقتی که غمی داریم که در تلاش و تقلایمان تمام وجود ما را غرق کرده است.
هوش مصنوعی: با یک نگاه، چه شگفتانگیز است که غزالان شهر ما، آهوان صحرا را به راحتی به قتل برسانند.
هوش مصنوعی: اگر کسی بتواند از هر دو جهان بهرهمند شود، آن زمان خواسته او مانند زلیخا خواهد بود که در آرزوی دیدن زیبایی یوسف است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دو زلف تو صنما عنبر و تو عطاری
به عنبر تو همی حاجب اوفتد ما را
مرا فراق تو دیوانه کرد و سرگردان
ز بهر ایزد دریاب مر مرا یارا
بمان بر تن من زلف عنبرینت که هست
[...]
اسیر شیشه کن آن جنیان دانا را
بریز خون دل آن خونیان صهبا را
ربودهاند کلاه هزار خسرو را
قبای لعل ببخشیده چهره ما را
به گاه جلوه چو طاووس عقلها برده
[...]
اگر تو فارغی از حال دوستان یارا
فراغت از تو میسّر نمیشود ما را
تو را در آینه دیدن جمال طَلعت خویش
بیان کند که چه بودَست ناشکیبا را
بیا که وقت بهارست تا من و تو به هم
[...]
به سرنمی شود از روی شاهدان ما را
نشاط و خوش دلی و عشرت و تماشا را
غلام سیم برانم که وقت دل بردن
به لطف در سخن آرند سنگ خارا را
به راستی که قبا بستن و خرامیدن
[...]
زمانه حله نو بست روی صحرا را
کشید دل به چمن لعبتان رعنا را
هوای گل ز خوشی یاد می دهد، لیکن
چه سود چون تو فرامش نمی شوی ما را
ز سرو بستان چندین چه می پرد بلبل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.