شه من ترا نشان نه که من گدات جویم
همه حیرتم ندانم ز که و کجات جویم
چو به گنجهای عالم تو به دست کس نیایی
به کدام برگ یارب من بینوات جویم
من دور از آستانت طلبم چه زین و آنت
ندهد کسی نشانت مگر از خدات جویم
نه بدوستی نه دشمن نه به گلشنی نه گلخن
زکهات طلب کنم من ز کدام جات جویم
بسر شکار خود آ تو شکار پیشه تا کی
بشکنج دام هجران من مبتلات جویم
بدعا نجات باید طلبیدن از هر آفت
تو چه آفتی ندانم که به صد دعات جویم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شب من سیه شد از غم، مه من کجات جویم؟
به شب دراز هجران مگر از خدات جویم؟
نه ای آن گلی که آرد سوی مات هیچ بادی
ز پی دل خود است این که من از صبات جویم
سخنت به سرو گویم، خبرت ز باد پرسم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.