بخش ۱۱۹ - کشته شدن گرگوی و گرگین بدست ارهنگ و گرفتار شدن اردشیر بیژن گوید
چه ارجاسپ آن دید سرکرد بور
سرافیل گفتی که دم زد بصور
درآمد بناوردگه زود ترک
چو آمد به نزد بره همچو گرگ
به خورشید مینو برآویخت ترک
به شد گرم بازار رزم سترک
چو شد حمله بر پنج و شش ازدو روی
دو لشکر بد ایستاده در گفتگوی
سرانجام خورشید مینو چو شیر
بغرید و سرکرد مرکب دلیر
بزد دست و بگشاد پیچان کمند
چو باد از بر ترک ترک اوفکند
خم حلقه در حلق ترک اوفتاد
برانگیخت خورشید ابرش چو باد
همی خواست گر بر بزیرش برد
ز میدان بر شه دلیرش برد
که ارجاسپ آمد به تنگ اندرش
برون کرد خم کمند از سرش
کمر بند خورشید مینو گرفت
درآمد به نیروی بازو شگفت
چو از قلبگه پاس پرهیزگار
بیامد خروشان چو ابر بهار
که ناگاه گردی برآمد ز دشت
که تیره همه دشت از آن گرد گشت
ستمکاره ارهنگ پولادوند
ابا گُرز و شمشیر و خود و کمند
ز راه صفاهان بیامد دمان
ابا لشکر ترک تیره روان
چه آمد بیامد به آوردگاه
خروشان بیاری ارجاسپ شاه
چه ارجاسپ دیدش بشد شادمان
درآمد به نیرو چه شیر ژیان
ز مرکب برآورد خورشید را
چنان چونکه نخجیر و نر اژدها
زدش بر زمین تا به بندد دو دست
که برجست خورشید چون شیر مست
که آمد برش گرد پرهیزگار
برابرش دگرباره کردش سوار
دو پر دل به ارجاسپ آویختند
چو باران براو تیر کین ریختند
که ارهنگ آمد چو ابر بهار
بزد گُرز بر پاس پرهیزگار
فتاد از سر نامور جود زر
برهنه جهان جوی را گشت سر
بیازید چنگال دیو نژند
دو یل را گریبان گرفت و بکند
مر آن هر دو یل را چنان خوار برد
ابا نامداران لشکر سپرد
ز میدان برون رفت ارجاسپ شاه
خروشان بد ارهنگ در رزمگاه
بشد گرد گرگوی و گرگین چو باد
برآویخت با دیو تیره نژاد
ز زین گُرز بربود ارهنگ زود
درآمد بگرگوی مانند دود
بزد بر سر گرد گرگوی گُرز
چنان آن جفاجو به نیروی برز
که شد نرم ز آن مهره گردنش
جهان جوی افتاد در دام تنش
چه گرگوی شد کشته گرگین گرد
روان دست بر گُرزه گُرز برد
برآویخت با او چه نر اژدها
کجا ز اژدها شیر یابد رها
ز شبگیر تا شد بلند آفتاب
بندشان درنگ و نمی بد شتاب
چو ارهنگ آن دیو چون دیو زوش
برآورد گُرز و برآمد به جوش
چنان بر سر پور میلاد زد
که گرگین به پیچید و فریاد زد
سر نام دارش درآمد نگون
برآمیخت مغزش ابا خاک و خون
چو از قلب گه دید آن ارده شیر
بیامد برآویخت با او دلیر
چو آمد کمان کرد برزه سوار
بزد تیر بر باره نابکار
تکاور ز تیر دلاور بزیر
ز بالا در آمد همانگه دلیر
فرو جست ارهنگ دیو از ستور
بدو اندر آمد چو شیری بگور
بزد چنگ و بند کمرگاه شیر
گرفت اهرمن زاده شیرگیر
ز بالاش چون کوه برداشت زود
ببردش بر شاه ترکان چو دود
برآمد خروشیدن گاو دم
که شد زهره در پیکر شیر گم
سپردش به ترکان در آن انجمن
دگرباره آمد به کین اهرمن
چو روئین گرگین چنان دید زود
بیامد بر او به کردار دود
برآویخت با دیو در کارزار
بگردید ازاو بخت و شد کار زار
به چنگال آن دیو آمد به بند
چنین است کردار چرخ بلند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، نبردی میان دو لشکر توصیف میشود که ابتدا دو طرف در میدان جنگ درباره یکدیگر گفتوگو میکنند. سپس ارجاسپ، سرکرده ترکان، به میدان میآید و به دنبال یک مبارزه شدید با خورشید مینو میرود. جنگ به شدت ادامه مییابد و قهرمانان هر دو طرف به نبرد میپردازند.
در این گیر و دار، ارهنگ، یکی از جنگجویان، به میدان میآید و با شجاعت به نبرد میپردازد. او با قدرت و مهارت خود، جنگجویان را یکی پس از دیگری به زمین میزند، در حالی که تیر و گرز بر سر دشمنان میزند. در نهایت، جنگ به اوج خود میرسد و نبردها شدت میگیرد.
در این میانه، کشته شدن قهرمانان و پیروز شدن ارهنگ نشاندهنده دشواریهای جنگ و قدرت قدرتمندان است. این شعر نماد مبارزه، شجاعت و نتیجه خواستههای بشری در مواجهه با چالشها را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: با کمال احترام، به راستی چه مقام و ارزشی داشت اَرْجاَسَپ! او را چنان دیدم که گویی سرکش و پیشوای قوم، در لحظهای که شیپور دمیده میشود و خبر از قیام و حیات جدیدی میدهد.
هوش مصنوعی: وقتی که خانم یا آقا به مکانی میآید، مانند گرگی که به سوی بره میرود، سریع و بیدرنگ وارد میشود.
هوش مصنوعی: ترک سوار بر اسب به سمت خورشید میتازد و با شور و هیجان در میانه میدان نبرد مشغول جنگ است.
هوش مصنوعی: وقتی نبرد بین دو لشکر در سنین پنج و شش آغاز شد، هر دو گروه آماده و در حال گفتگو بودند.
هوش مصنوعی: در نهایت، خورشید زیبا همانند شیری رعد و برقگونه نعره زد و بر مرکب دلیر سوار شد.
هوش مصنوعی: دستش را بلند کرد و با سرعت طنابی که به دور کسی پیچیده بود را باز کرد، مانند باد که از روی یک ترک (عقاب) میگذرد و او را آزاد میکند.
هوش مصنوعی: حلقهای که به دور گردن او بود از دستش در رفت و خورشیدش که زیر ابر بود، با وزش باد دوباره نمایش پیدا کرد.
هوش مصنوعی: او میخواست اگر بتواند، او را از میدان به زیر بکشاند و دل شاهِ شجاع را به درد آورد.
هوش مصنوعی: ارجاسپ به تنگنا رسید و از سرش کمند را بیرون کشید.
هوش مصنوعی: خورشید درخشان را به کمربندی زیبا و شگفتانگیز تشبیه کردهاند و او با توانایی و قدرت خود آن را به حرکت درآورده است.
هوش مصنوعی: وقتی که از مکانی پر از احساسات و دلتنگی خارج شد، مانند باران بهاری با صدای بلند و شاداب به حرکت درآمد.
هوش مصنوعی: ناگهان گرد و غباری از دشت برخاست که همهی دشت به خاطر آن گرد، تاریک و تیره شد.
هوش مصنوعی: ظالم به مانند پولاد سخت و محکم است، با نیزه و شمشیر و زره و دامی برای گرفتن دشمنان.
هوش مصنوعی: از راه اصفهان، به سرعت و ناگهانی، گروهی از سربازان ترک به حرکت درآمدند.
هوش مصنوعی: چنین میگوید که شخصی به میدان نبرد و جنگ آمده است، جایی که هیاهو و شور و غوغا برقرار است، و در این میان، ارجاسپ، پادشاه، نیز حضور دارد.
هوش مصنوعی: ارجاسپ با دیدن او شاد و خوشحال شد و با نیرویی چون شیر به درون آمد.
هوش مصنوعی: خورشید با درخشش و زیبایی خود، از جایی برآمده است، به گونهای که مانند یک شکارچی یا یک اژدهای نر، به زبر و سنگین به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: او را به زمین زد تا بتواند هر دو دستش را ببندد، چون خورشید همچون شیر شنگول و سرمست ظاهر میشود.
هوش مصنوعی: کسی که با برنامهریزی و احتیاط به جلو میآید، بار دیگر او را به سمت موفقیت هدایت میکند.
هوش مصنوعی: دو دلیر، همچون باران، بر پای ارجاسپ رعد و برقی را فرود آوردند و تیرهای کینه را به سوی او پرتاب کردند.
هوش مصنوعی: وقتی باران بهار مانند ابرها میرسد، قدرت و تاثیر آن بر کسانی که از گناه دوری میکنند، شگرف و نیرومند است.
هوش مصنوعی: به خاطر بخشندگی و بزرگواری معروفش، برکت و ثروت به صورت طلا بر سر زمین فرو ریخت و دنیا را تحت تأثیر قرار داد.
هوش مصنوعی: دو قهرمان با قدرت و شجاعت خود، چنگال بدی را گرفته و آن را از خود دور کردند.
هوش مصنوعی: آن دو جنگجو را به گونهای مغلوب کرد که نامداران سپاه را به تسلیم واداشت.
هوش مصنوعی: زمانی که ارجاسپ، شاه خروشان، از میدان جنگ بیرون میرود، نشانهای از تزلزل و بینظمی در نبرد به وجود میآید.
هوش مصنوعی: در اینجا به تصویر کشیده میشود که چون باد، حیواناتی مانند گرگ و دیو سیاه به سرعت و شدت به حرکت در میآیند. این توصیف نشاندهندهی قدرت و خشونت طبیعی است که میتواند به ناگهان به وجود آید.
هوش مصنوعی: از همین شمشیر، عباسیان به سرعت از میدان فرار کردند، همانند دودی که به سرعت در فضا پخش میشود.
هوش مصنوعی: نفرین بر کسی که بر سر دیگران تازیانه میزند و با قدرت خود، ظلم میکند.
هوش مصنوعی: به خاطر لطافت و زیبایی گردن او، جهان همواره در پی اوست و به دام وجودش گرفتار شده است.
هوش مصنوعی: چقدر غمانگیز است که کشتهای از گرگین به زمین افتاده و او دستش را بر روی گرزی سنگین گذاشته است.
هوش مصنوعی: نر اژدها با او درگیر شد، اما این سوال پیش میآید که کجا میتواند شیر از چنگ اژدها رهایی یابد.
هوش مصنوعی: از هنگام صبح که خورشید سر میزند، درنگ و تأخیر در کارشان وجود ندارد و همه چیز به سرعت در جریان است.
هوش مصنوعی: وقتی آن دیو مانند دیوانگان به خشم آمد و چنگ و دندان نشان داد، از شدت خشم جوشید و به جنب و جوش در آمد.
هوش مصنوعی: به قدری به پور میلاد ضربهای محکم زده شد که گرگین، از شدت تعجب و وحشت، ناچار شد فریاد بکشد و به عقب برود.
هوش مصنوعی: او در حال از دست دادن حیات خود است و بر سر نام و افتخاری که داشته، با خاک و خون آمیخته شده است.
هوش مصنوعی: وقتی که از دل او شجاعت و قوت پیدا شد، شیر به او نزدیک آمد و با دلیرانهای به او حمله کرد.
هوش مصنوعی: وقتی سوار کار آمد، کمان را کشید و تیری به سوی دشمن شلیک کرد.
هوش مصنوعی: یک جنگجو از زیر تیرهای دشمن با شجاعت و دلیری بالا آمد.
هوش مصنوعی: اگر صدای دیو از ستور بیرون بیاید، او هم مانند شیری از قبرش بیرون میجهد.
هوش مصنوعی: او با دست چنگ زد و کمربند شیر را گرفت، سپس فرزند شیطان را که به شکار شیر آمده بود، به دام انداخت.
هوش مصنوعی: از بلندای کوه، برداشت و به سرعت او را مانند دودی به سوی پادشاه ترکان برد.
هوش مصنوعی: صدای گاو به گوش میرسد، و وقتی صدای آن بلند شد، دلیر و شجاعی مانند شیر، در وجودش ناپدید میشود.
هوش مصنوعی: او را به ترکان سپرد و در آن مجلس دوباره به آتش کینه و دشمنی بازگشت.
هوش مصنوعی: چون گرگ روئینتن او را دید، فوراً به سویش آمد و همچون دود به او نزدیک شد.
هوش مصنوعی: در میدان جنگ با دیو رو در رو شد و بخت از او دور گشت و کار به نبرد کشید.
هوش مصنوعی: به دام آن دیو گرفتار شد، همینطور است کردار زمانه که همیشه بالا میرود و انسانها را در چنگ خود میگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.