وزین روی ارهنگ ره کرد طی
چنین تا بیامد ز جرجان به ری
دلیران ایران ز خرد و بزرگ
همه تیز دندان به کین همچو گرگ
به ری در، همه جمع بودند شاد
که آرند زی بلخ لشکر چه باد
که از ره سپاه گران دررسید
به گردون چکاچاک خنجر رسید
سر سروران نرم در زیر پای
جهان در خروش از دم کر نای
ز خون دشت ری شکل دریا گرفت
ز تیغ آتش فتنه بالا گرفت
میان سپه اندر ارهنگ بود
یکی تیغش از کینه در چنگ بود
سر ره بر او بست فیروز طوس
برآمد ز لشکر دم بوق کوس
بزد دیو وارونه از کینه چنگ
ربودش چه مرغ از جناح خدنگ
خروشان زدش بر زمین همچو کوس
ببست آن زمان دست فیروز طوس
بدو اندر آویخت رهام شیر
بر آمد ز میدان کین دار و گیر
دراَفکند وارونه دیو دمند
به یال سرافراز خم کمند
ورا نیز بربست چون فیل مست
از آن پس به گرز گران برد دست
سپه چون بدیدند آن رستخیز
نهادند یکسر سر اندر گریز
بماندند برجا درفش بلند
ابا کوس خرگاه رومی پرند
بدان کوهپایه نهادند سر
بدیشان نه خود و نه دِرع و سپر
چو زان کینه پرداخت ارهنگ زود
سپه برد سوی صفاهان چه دود
قیامت بدآن بوم و بر آورید
فلک را زبر بر زمین آورید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، شاعر به توصیف نبردی در شهر ری میپردازد. دلیران ایرانی، از بزرگ و کوچک، گرد هم آمدهاند تا با لشکر بلخ مقابله کنند. نبرد شدید و خونی آغاز میشود و تا آنجا که زمین از خون و جنگ خروش میآید. فیروز طوس، یکی از سرداران، با شجاعت در میدان نبرد شرکت میکند و با چنگ زدن به دشمن، او را به زمین میزند. دیگر سربازان با دیدن این دلاوری، به شدت میگریزند و تنها درفش بلندی در میدان باقی میماند. در نهایت، نبرد به شدت به نفع ایرانیان پیش میرود و آنها به سمت شهر صفاهان میگریزند، در حالی که آسمان و زمین به خاطر هیاهوی این جنگ به هم میریزد.
هوش مصنوعی: به خاطر این مسیر، سفر را آغاز کرد و از جرجان به ری رسید.
هوش مصنوعی: دلیران ایران، چه کوچک و چه بزرگ، همه مانند گرگها تیز دندان و آماده انتقام هستند.
هوش مصنوعی: در دروازه ری، همه به شوق و شادمانی جمع شده بودند تا ببینند که لشکر از بلخ چه خبر آورده و چه تغییراتی را به همراه دارد.
هوش مصنوعی: از میان جمعیت جنگجویان، خبری به آسمان رسید که نشان از درخشش و تیزی خنجرها دارد.
هوش مصنوعی: سروران با نرمش و تواضع در زیر پای دنیا قرار دارند، در حالی که این دنیا در تلاطم و هیاهوی صدای نای کر به سر میبرد.
هوش مصنوعی: از خونهایی که در دشت ری ریخته شده، دریا شکل گرفته و به دلیل تیغ آتش، فتنهها به اوج خود رسیده است.
هوش مصنوعی: در میان سپاه، فردی با شمشیری در دست بود که به خاطر کینهای که داشت، آماده نبرد بود.
هوش مصنوعی: در مجلسی که فیروز طوس در آن حضور داشت، جشنی برپا شد و با به صدا درآمدن بوق و طبل، او از لشکر خارج شد.
هوش مصنوعی: دیو به خاطر کینهاش، به صورت ناپسند و زشت به او حمله کرد و او را مانند پرندهای که از تیر شکارچی میگریزد، ربود.
هوش مصنوعی: او مانند طنین کوس که بر زمین کوبیده میشود، با قدرت به زمین افتاد و در آن لحظه، دست فیروز طوس را به دور خود گرد کرد.
هوش مصنوعی: در آن لحظه، من به سرعت به میدان آمدم و خود را آمادهی مقابله با چالشها کردم، چون پا به میدان گذاشتم و ارادهام را برای پیروزی جزم کردم.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به توصیف یک دیو میپردازد که به شکل وحشتناکی در حال آزار و اذیت است. او نمایی ترسناک دارد و به نوعی به تسلطی که بر دیگران دارد، اشاره میکند. در این تصویرپردازی، دیو با موهای آشفته و شکلی خیرهکننده، قدرت و تسلط خود را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: او نیز مانند فیل سرمست بهسرعت به دست گرز گران افتاد.
هوش مصنوعی: زمانی که سپاه آن شورش را دیدند، بیدرنگ همه به سمت فرار رفتند.
هوش مصنوعی: پرچم بلند و با شکوهی به یادگار مانده است که مانند پرچم سپاه روم، در میدان جنگ برپا است.
هوش مصنوعی: بدان که در پای کوه، سر را به آنان نهادند، نه خودشان و نه زره و سپر.
هوش مصنوعی: وقتی که از آن کینه و دشمنی رها شد، به سرعت سپاه به سمت صفاهان حرکت کرد و این نشان دهنده آن است که آتش کینه دوباره شعله ور شد.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، آسمانها را بر زمین نازل خواهند کرد و سرنوشت بوم و بر تغییر خواهد کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.