بر دل فکنده پرتو نادیده آفتابی
در پرده بازی کرد رخساره در نقابی
در بحر دل هوائی گردیده شورش انگیز
وز جای خویش جنبید دریای اضطرابی
بیباک خسروی داد فرمان به غارت جان
دیوانه لشگری تاخت بر کشور خرابی
گنجشک را چه طاقت در عرصهای که آنجا
گرم شکار گردد سیمرغ کش عقابی
خاشاک کی بماند بر ساحل سلامت
از قلزمی که خیزد آتشفشان سحابی
بر رخش عبرت ای دل زین نه که میدهد باز
دادسبک عنانی صبر گران رکابی
از ما اثر چه ماند در کشوری که راند
کام از هلاک درویش سلطان کامیابی
از نیم رشحه امروز پا در گلم چه سازم
فردا که گردد این نم از سرگذشته آبی
زان لب که میفشاند بر سایل آب حیوان
جان تشنه سئوالیست من کشته جوابی
دیروز با تو دل را صدپرده در میان بود
امروز در میان نیست جز پردهٔ حجابی
ای محتشم درین بزم مردانه کوش کایام
بهر تو کرده در جام مردآزما شرابی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره احساسات عمیق و مشکلات روحی سراینده است. شاعر به تصویر کشیدن جنگ و هرج و مرج پرداخته و از اضطراب و بیمی که در دلش وجود دارد سخن میگوید. او به نوعی به آسیبپذیری انسانها در برابر قدرتها و تنشها اشاره میکند و از ناکامیهای زندگی و شرایط سخت یاد میکند. شاعر همچنین به ضرورت زنده ماندن و تلاش برای ادامه زندگی در میان چالشها و آلام اشاره دارد و به یادآوری روزهایی که گذشت و ارزش آنها پرداخته و از نوشیدنیهای زندگی به عنوان نمادی از شجاعت و مبارزه یاد میکند. در انتها، او از اهمیت تلاش و کوشش در برابر مشکلات سخن میگوید.
هوش مصنوعی: در دل من، نوری نادیده باشد که مانند خورشید میدرخشد و چهرهام در پس نقابی پنهان است و در این بازی، به جلوهگری میپردازم.
هوش مصنوعی: در دل بیداد و هیجان ایجاد شده است و دریاچهای از اضطراب از جای خود به حرکت درآمده است.
هوش مصنوعی: شجاع و بیباکی فرمان میدهد تا لشکری برای تصرف جان دیوانهای به سرزمین ویرانهها حملهور شود.
هوش مصنوعی: گنجشک نمیتواند در محیطی که آنجا شکار بزرگتری مانند سیمرغ و عقاب به وفور وجود دارد، دوام بیاورد.
هوش مصنوعی: دهید. هیچ چیز بیمعنا نمیماند و در نهایت، شدیدترین وقایع ممکن است تأثیراتی عمیق بر زندگی و محیط اطراف ما بگذارند. وقتی طوفانها و آشوبها به وجود میآید، همه چیز در خطر است و نشانههای زودگذر نمیتوانند تا ابد باقی بمانند.
هوش مصنوعی: به دل عبرت بگیر، از این خواب غفلت که سوار بر اسب زندگی هستی و باز میتواند به تو فشار بیاورد. صبرت را از دست نده و با آرامش جلو برو.
هوش مصنوعی: در کشوری که در آن، درویشها به نتیجهای نمیرسند و شکست میخورند، از ما چه یادگاری باقی میماند؟
هوش مصنوعی: امروز با کمی از زیبایی و شادابی در زندگیام چه کار میتوانم بکنم، وقتی فردا که این زیبایی از یادها میرود، دیگر هیچ نشانی از آن باقی نمانده باشد؟
هوش مصنوعی: از آن لبهایی که بر سایل (آب) میتابد و جان تشنه را سیراب میکند، سوالی در دل دارم. من، که تسلیم قضا و قدر هستم، در پی پاسخی برای این سوالم.
هوش مصنوعی: دیروز دل من با تو بسیار نزدیک و صمیمی بود، اما امروز تنها چیزی که بین ما باقیمانده، پردهای است که مانع از ارتباط واقعیمان شده است.
هوش مصنوعی: ای محتشم، در این میهمانی مردانه تلاش کن، چرا که زندگی به خاطر تو در جام مردانه، نوشیدنی سرشار از آزمایش و چالش ریخته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بانگ آمد از قنینه کباد بر خرابی
دریاب کار عشرت گر مرد کار آبی
زان پیش کز دو رنگی عالم خراب گردد
ساقی برات ما ران بر عالم خرابی
گفتی من آفتابم بر رخنه بیش تابم
[...]
ای از شکنج زلفت هرجا که انقلابی
هرگز نتافت بر کس چون رویت آفتابی
در پیش عکس رویت شمس و قمر خیالی
در جنب طاق چشمت نیل فلک سرابی
بی تنگی دهانت جان مانده در مضیقی
[...]
رویی، چگونه رویی؟ رویی چو آفتاب
زلفی، چگونه زلفی؟ هر حلقه یی و تابی
هر پرتوی ز رویت، در چشم عقل نوری
هر حلقه یی ز زلفت، در حلق جان طنابی
گر عکس عارض تو، بر صحن عالم افتد
[...]
بوی کباب داری تو نیز دل کبابی
در تو هر آنچ گم شد در ماش بازیابی
زین سر چو زنده باشی تو سرفکنده باشی
خود را چو بنده باشی ما را دگر نیابی
ای خواجه ترک ره کن ما را حدیث شه کن
[...]
ای صورت خیالت در پیش من شرابی
وی پرتو جمالت در چشمم آفتابی
از چشم پرخمارت در مغزِ من بخاری
وز زلفِ تابدارت در جانم اضطرابی
شبهای تا به روزم از دیده رفته سیلی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.