ای خدنگ مژهات عقده گشای دل من
حل شده از تو به یک چشم زدن مشکل من
خون من ریزد اگر آن گل رعنا بر خاک
ندمد جز گل یک رنگی او از گل من
شادم از بیکسی خود که اگر کشته شوم
نکند کس طلب خون من از قاتل من
آن چنان تنگ دلم از غم آن تنگ دهان
که غمش نیز به تنگ آمده است از دل من
سر من بر سر آن کو فکن از تن که فتد
گاه و بیگاه گذار تو به سر منزل من
داشت در کشتن من تیغ تو تعجیل ولی
زود آمد به سر این دولت مستعجل من
محتشم چون به سخن نیست مه من مایل
چه شود حاصل ازین گفتهٔ بیحاصل من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان عواطف عمیق و راز و نیاز شاعر با معشوقش میپردازد. شاعر از عشق و دلتنگی خود سخن میگوید و بیان میکند که عشق معشوقش به همه مشکلات او خاتمه میدهد. او میگوید اگر معشوقش برای او بمیرد، کسی به قتل او توجهی نخواهد کرد. همچنین، از غم و تنگی دلش میگوید و به געגویی و حسرتی که از آن گاهی بر او فشار میآورد، اشاره میکند. در نهایت، شاعر اذعان میکند که با وجود تمامی این احوال، سخن از عشقش ناتمام و بیحاصل مانده است.
هوش مصنوعی: ای مژههای خوشفرم تو، مشکل دل من با یک نگاه تو آسان شد.
هوش مصنوعی: اگر آن گل زیبا بر زمین بمیرد و فقط گل هم رنگ و روی او از خون من بوجود نیاید، من ناراحت میشوم.
هوش مصنوعی: شادی من از این است که به خاطر تنهاییام، اگر روزی کشته شوم، کسی نیست که از قاتلم انتقام بگیرد یا خونم را طلب کند.
هوش مصنوعی: دل من به شدت از غم آن شخصی که همیشه در دلش ناله میکند، تنگ و ناراحت است، به طوری که غم او نیز دیگر از این دل پر غم خسته شده است.
هوش مصنوعی: سرم را بر آن نقطهای بگذار که گاهی اوقات تو به منزل من میرسی.
هوش مصنوعی: تیغ تو در کشتن من شتاب داشت، اما این سرنوشت زودتر از آنچه فکر میکردی، به پایان رسید.
هوش مصنوعی: شاعر وقتی که صحبت نمیکند، چرا من باید به سمت او تمایل داشته باشم؟ نتیجهای از این گفتگوی بیفایده چه خواهد بود؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کس ندارد خبر از واقعهٔ مشکل من
حاصلی نیست ز اندیشهٔ بیحاصل من
دشمنی نیست مرا از دل دیوانه بتر
هر زمان واقعه ای با سرم آرد دل من
می کشد یارم و خشنودم ازیرا که مرا
[...]
ای به هر موی شده بسته زلف دل من
وی به هر کوی شده در طلبت منزل من
این چنین در هم و پیچان ز چه گشته ست دلم
سایه زلف تو افتاد مگر در دل من
کارم از شکل سر زلف تو مشکل شده است
[...]
بیخ عشق تو نشاندند بتا! در دل من
غم مهر تو فشاندند، در آب و گل من
تیر مژگان تو از جوشن جان میگذرد
بر دل من مزن ای جان که تویی در دل من
روز دیوان قیامت که منازل بخشند
[...]
ای سرشته غم گیپا و کدک در دل من
سوخت در آتش بریان دل بی حاصل من
مشکلم بود که در حلقه گیپا چه بود
حل شد از دولت نان، شکر خدا مشکل من
فکر کر دم که دگر نان نخورم روزی چند
[...]
نوبهاران که دمد شاخ گلی از گل من
غنچه هایش بود آغشته به خون دل من
بی تو زینسان که به جان آمدم از هستی خویش
زود باشد که شود کوی عدم منزل من
نبود همره جانم به جز اندیشه تو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.