درختان تا شوند از باد گاهی راست گاهی کج
قد خلق از سجودت باد گاهی راست گاهی کج
ز بس حسرت که دارد بر تواضع کردن شیرین
کشد نقش مرا فرهاد گاهی راست گاهی کج
زند پر مرغ روحم چون شود از باد جولانش
اطاقه بر سر شمشاد گاهی راست گاهی کج
نزاکت بین که سروش میشود مانند شاخ گل
به نازک جنبشی از باد گاهی راست گاهی کج
بلا زه بر کمان بندد چو در رقص آن سهی بالا
کند رعنا روی بنیاد گاهی راست گاهی کج
کمان بر من کشید و دلنواز مدعی هم شد
که تیرش بر نشان افتاد گاهی راست گاهی کج
به فکر قد و زلفش محتشم دیوانه شد امشب
خیالش بس که رو میداد گاهی راست گاهی کج
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سر زلفت که هست از باد گاهی راست گاهی کج
بر آن رخسار عارض باد گاهی راست گاهی کج
چو در مستی خرامی قدت از خاصیت باده
شود چون شاخ گل از باد گاهی راست گاهی کج
خیال قامت و محراب ابروی تو می بندد
[...]
شود از باد تا شمشاد گاهی راست گاهی کج
به جلوه سرو قدت باد گاهی راست گاهی کج
ز بهر کندن خارا برای سجدهٔ شیرین
شدی در بیستون فرهاد گاهی راست گاهی کج
عجب نبود کز آهم قامتش در پیچ و تاب افتد
[...]
به پایت دوش میافتاد گاهی راست گاهی کج
مگر زلف تو بود از باد گاهی راست گاهی کج
چمد از آهم آن سروسهی بالا که میگیرد
به تحریک صبا شمشاد گاهی راست گاهی کج
نباشد ز آتش آهش عجب در کندن خارا
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.